.....
دو شب و یک روز از شب جشن تولدم میگذره. صبح موقع صبحانه میشینم رو به پنجرۀ رو به کوه، نگاه میکنم به بادکنکهای رنگارنگی که زن بابا و بابا با سنجاق وصل کردن به پرده ی سالن. این دو شب خالی و کم باد شدن. با خودم میگم؛ کاش دیروز صبح، همون موقع که هنوز تپل و پر باد بودن، باد کنکها رو برده بودم بیرون و هر بچه ای کنار مادرش میدیدم، یه بادکنک میدادم دستش (با اجازه مادرش البته - هیچ وقت بدون اجازه گرفتن پنهانی از پدر و مادر هدیه و خوراکی به بچه تعارف نکنید - این حق پدر و مادره که بدون خراب شدن در چشم بچه هاشون، از رسیدن کادو و خوراکی از دست غریبه به دست بچشون جلوگیری کنن).
تا قبل از ورود زن بابا به خونمون، اصلا اهل جشن تولد نبودیم. دوساله با پدیده ای به نام بادکنک رنگی مواجه شدم :))
سال بعد، فردای تولدم، بعد از بیدار شدن، اول کاری که میکنم، قطعا اینه 5 یا 6 تا بادکنکی که از ترکیدن در جشن سالم موندن، رو برمیدارم و میزنم تو کوچه و پارک و دست هر بچه یک بادکنک میدم.
این بادکنک، امروز میتونه دل یه بچه رو حتی برای چند ساعت شاد کنه، فردا که بادش خالی بشه، دیگه برای پخش کردن مهربونی دیره :)
درد دل بسیاره :)) من روش خودم رو کوتاه میگم، فقط بگم در این مورد خیلی خیلی خیلی کمک و مشورت نیاز دارم.
14 ژوئن، یا 24 خرداد، روزیست بسیار مهم، در این روز 3 شخصیت مهم و تأثیرگذار متولد شدن؛
1- اسطورۀ آرژانتینی مارکسیسم در امریکای جنوبی، ارنستو "چه" گوئه وارا در سال 1928
2- دونالد ترامپ، در سال 1946
3- و ... شهاب غ در سال 1988
این سومی طفلک خودکارش تموم شد، فرصت نکرد ادامه تحصیل بده مثل دوتای اولی پخی بشه :D
خلاصه که تولدم مبارک و پیشاپیش ممنون از تبریک همگی ^_^
پی نوشت اول - مارکسیسم اصلا نمیدونم یعنی چی :/ فقط خواستم یه لفظ قلنبه سلنبه بگم که مثلا بگم روز تولدم خیلی باکلاسه :دی
پی نوشت دوم - امسال سال میلادی کبیسه س و ماه فوریه به جا 28 روز، 29 روز بوده. مثل سال 1399 که کبیسه س و اسفند 30 روز هستش.
در این سالها، از 29 فوریه، تاریخ میلادی به مدت یک سال و بیست بیست و پنج روز، از سال شمسی یک روز عقب میفته تا 30 اسفند که کبیسه شدن سال شمسی، عقب افتادگی سال میلادی رو جبران کنه. برای همین امثال استثنائا تولد من و حاجی ترامپ و حاجی چه گوارا یکی نیست :( :دی من 24 خرداد همیشگی هستم، اونا 14 ژوئن یا 25 خرداد.
این کبیسه شدن سالها داستان عجیب غریبیه در علم نجوم (کلیک) که من کلا ازش سر در نیاوردم. علی رغم اسم خودم که با نجوم گره خورده (شهاب)، هیچ وقت به نجوم علاقمند نبودم. یعنی نفهمیدم خیلی رشتۀ سختیه.
پی نوشت سوم - کلا از اسامی نجومی خوشم میاد :دی اسمای مرتبط با آسمون مثل ناهید، پروین، بهرام، کیوان، مهتاب، ستاره و ... بشدت برام جذابن. مهتابها و ستاره ها همیشه برام خیلی جدی بدون هیچ معیار دیگه ای، به واسطۀ همین اسمشون کیس ازدواج محسوب میشدن :/ فقط با اشتیاق این فانتزی که روی کارت عروسیم بنویسن "شهاب و مهتاب عزیز" یا "ستاره و شهاب عزیز" پیوندتان مبارک.
خدایی ببین اسما چقدر به هم میان ^_^ :))
پینوشت چهارم - راستی شفاف کنم که اون گوگیجه حرف زشتی نیستا. معلم ادبیاتمون میگفت اون گو یعنی گاو. یعنی مثل گاو گیج شدیم.
پینوشت آخر - کلا ماه تولدم خرداد رو دوست دارم. ماهی که با تولد جرج بست افسانه ای در 1خرداد و اریک کانتونا (3 خرداد)، دو شماره 7 افسانه ای باشگاه محبوبم منچستر یونایتد شروع میشه. همین.
بالاخره غذای راحت مخصوص مهمونیهای خودم رو پیدا کردم :/ راحت و خوشمزه و آبرومندانه و ارزون...
احتمالا موافق باشید که اکثرا مطالب وبلاگ من، خوندنش برای جوهای خانوادگی مناسب نبوده هیچ وقت. مخصوصا توی پستهایی که از دغدغه های مسیر مجردی خودم نوشتم - اخیرا لیست نفرات دنبال کننده ها و دنبال شونده های گرامی دستخوش تغییر شده و خوب تک و توک از وبها متوجه شدم افراد متأهل و دارای خانواده هم در لیست دنبال کننده ها هستن. که به خاطر همین وظیفۀ خودم میدونم از این به بعد برای پستهایی که مناسب لژ خانوادگی نیستن، اول پست یک هشدار بدم. مطالب اونقدر مثبت هجده نیست که رمزدار بکنم، ولی خوب به هر حال این پستها مجردیه، مخصوص بخش دود گرفته و پاتوق قلیون کشای قهوه خونه های سنتی :))
(هشدار - این پست احتمالا برای جوهای خانوادگی مناسب نمیباشد)
بعد از دو هفته له له زدن تو گرما، امروز با کمک بابا که اومده بود پیشم کولر رو راه انداختم. هیچ سالی به کولر نیاز پیدا نمیکردم، نمیدونم چرا امسال بدون کولر نتونستم طاقت بیارم -_- از خودم ناامید شدم، پدرِ خوبی نمیشم :/ پدری که نتونه بدون کولر گرما رو تحمل کنه نمیتونه الگوی خوبی برای خونواده باشه :/ :دی
بریم سراغ یادداشت کردن نکات فنی راه اندازی کولر برای سال بعد، ان شاء الله اگر عمری باقی بود (من فنی صفرم! این نکات جهتِ یادآوری برای خودم مکتوب میشن، خیلی قابل استناد برای عموم نیستن)؛
دوشنبه برای گرفتن جواب آزمایش خون و اعتیاد درمانگاه آموزش و پرورش بودم.
(حرف اول - چشمهای الهه) - در این پست (کلیک) گفته بودم که در مراجعه قبلی، یک خانمی رو دیدم با چشمهایی شبیه الهه. دروغ چرا، دوشنبه یکم تنبلیم می اومد برم نتیجه آزمایش رو بگیرم. ولی چون روز آزمایش خون گفته بودن نتیجه دوازدهم اعلام میشه، با خودم گفتم حتما اون خانم که چشماش شبیه الهه ست هم چون با من یک روز آزمایش داده نتیجه ش همون روز اعلام میشه. 6 صبح به هر جون کندن بود خودم رو از تخت کندم و به عشق دیدن دوبارۀ چشمهایی که فقط شبیه چشمهای الهه بودن، رفتم تا درمونگاه پارکِشهر. وسط کارهام، همینجور که منتظر نوبتِ دکتر عمومی بودم، باز دوباره یه چشم دیدم شبیه الهه :)) هی دیدم دختره محل نمیذاره. برام عجیب بود. چون این بار با مادرش اومده بود. گفتم لابد مادرش هم فرهنگیه خودش هم میخواد استخدام بشه. مادرش که رفت داخل، دل رو زدم به دریا و سلام کردم بهش. طفلک نگاهم کرد و با استرس و تته پته و شک زیاد جواب داد. یک نگاه به کفشاش کردم با خودم گفتم شهاب خاک تو سرت. این اصلا اون خانوم هفته پیشی نیست :)) آقا یا بساط کرونا و ماسک رو زودتر جمع کنید، یا یکی بیاد چهارتا بزنه تو سر من تا وسط این کرونا، هر چشمی رو که دیدم شبیه چشمای الهه س باهاش سلام علیک نکنم :دی
سوای از شوخی. فکرِ الهه و ذکرِ الهه این روزا داره خورد میکنه من رو. فکری که می دونم فقط فکره. به قول داریوش و شهرام از کسی هم کاری دیگه بر نمیاد. اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد. فقط میدونم هر وقت یاد چشماش می افتم، تا قیامت دلِ من گریه میخواد.
(حرف دوم - تریگلیسرید) - آقا همه چی اوکی و خوب بود. نتیجه همه فاکتورهای خون، قند، کلسترول، خوب، ولی هوف تریگلیسرید 420 (نرمالش 160 هستش). بدجور ترسیدم از دوشنبه. میخوام شیوۀ زندگی خودم رو کامل تغییر بدم و این کوفتی رو سریع بیارمش پایین. دکتر قرص داده ولی نمیدونم قرصش رو بگیرم یا نه. توی این سن فکر کنم خیلی زوده برای شروع قرص چربی خون. فعلا از دیروز ورزش رو شروع کردم؛ دویدن ساده در پارک پردیسان - مربی تربیت بدنیمون در دانشگاه، دکتر کَمایی، به بچه ها میگفت، شما هیچ کار نکن، فقط بدو. بیخود نمیگن دو مادرِ ورزشهاست. موقع دو شما نمیدونم پنجاه و چندتا عضلۀ بدنت از نمیدونم چندتا عضله درگیره. خودم هم شخصا اصلا به ورزشهای بیهوازی و بدنسازی اینا اعتقاد ندارم. به نظرم وزنه بردارها اصلا ورزش سالمی رو دنبال نمیکنن و دیر یا زود همشون مشکلات قلبی عروقی پیدا میکنن. خودم فقط به ورزشهای هوازی اعتقاد دارم. دو و ایروبیک. بذار ببینم میشه به زودی شنا و حتی دوچرخه سواری رو هم در برنامه جای بدم یا نه.
در مورد تغذیه - خوب واقعا دلم نمیاد از غذاهای خوشمزه ای که تازگی یاد گرفتم بپزم دل بکنم. ولی چاره نیست. باید با قرمه سبزی و لوبیا پلوهای خوشمزۀ خودم خداحافظی کنم :(
در مورد مقاله - یک مقاله هم پیدا کردم و نشستم ترجمه ش کردم (لینک منبع انگلیسی) - خلاصه ش رو این پایین میارم. کاملش در ادامۀ مطلب. به امید خدا. دیروز استارت ورزش رو با دور کمر 103 و وزن 83 (قد 174) زدم. میریم برای رسیدن به دور کمر حداکثر 90 تا آخر تابستون.
13 روش ساده برای کاهش تریگلیسریدها
تریگلیسریدها یکی از انواع چربیهای خون هستند.
پس از خوردن غذا، بدن کالریهایی را که به آن نیاز ندارید به تریگلیسرید تبدیل می کند و برای مصارف بعدیِ انرژی در سلولهای چربی ذخیره می کند.
خلاصه: کاهش حداقل 5 درصدی در وزن بدن اثری دائمی در کاهش سطح تریگلیسرید خون دارد.
خلاصه: کمینه کردن شکر افزودنی موجود در رژیم غذایی متشکل از لیموناد، آب میوه و شیرینیها می تواند سطح تریگلیسرید را کاهش دهد.
خلاصه: دنبال کردن یک رژیم با میزان کم کربوهیدرات می تواند به کاهش چشمگیر سطح تریگلیسرید خو منجر شود، به ویژه در مقایسه با رژیم کم چربی.
خلاصه: افزودن فیبر از منابع میوه، سبزیجات و غلات کامل به رژیم غذایی می تواند سبب کاهش تریگلیسرید شود.
5. ورزش منظم
خلاصه: رژیم تمرینی منظم با تمرین هوازی پرشدت می تواند با افزایش کلسترول خوبِ HDL موجب کاهش تریگلیسریدها شود.
6. اجتناب از چربیهای ترانس
خلاصه: رژیم حاوی مقادیر بالای چربی ترانس می تواند سطح تریگلیسرید خون و همچنین خطر ابتلا به بیماری قلبی را افزایش دهد. مصرف غذاهای فرآوری شده، Bake شده (نانوایی)، و سرخ شده را محدود کنید تا میزان دریافت چربی ترانس بدن شما کمینه گردد.
7. دو بار در هفته ماهی چرب بخورید.
خلاصه: ماهی چرب سرشار از اسید چرب امگا3 است. میل کردن دو وعده در هفته از این ماهی می تواند خطر بیماری قلبی و سطح تریگلیسرید را کاهش دهد.
8. افزایش میزان ورودی و دریافت چربی غیراشباع در بدن
خلاصه: روغنهای غیراشباع مونو و پُلی، به ویژه وقتی به جای دیگر انواع چربیها به کار بروند، می توانند سطح تریگلیسرید را کاهش دهند.
9. الگوی وعدۀ غذایی منظمی را برای خود برقرار گردانید.
خلاصه: در حالی که مطالعات در مورد تأثیر تناوب و تعداد وعده های غذایی در روز بر سطح تریگلیسرید مبهم و غیر شفاف است، مطالعات نشان میدهد که الگوی منظم وعده های غذایی می تواند فاکتورهای خطر بیماری قلبی متعددی را کاهش دهد و از مقاومت انسولینی جلوگیری کند.
10. محدود کردن ورودی الکل بدن
خلاصه: برخی مطالعات توصیه می کنند که محدود کردن مصرف الکل می تواند سطح تریگلیسرید شما را پایین نگاه دارد.
11. افزودن پروتئینِ سویا به رژیم غذایی
خلاصه: سویا ترکیباتی دارد که مزایای سلامتِ متعددی دارند. خوردن پروتئینِ سویا به جای پروتئین حیوانی میتواند سطح تریگلیسرید خون را کاهش دهد.
12. خوردن مغزیجات درختیِ بیشتر
خلاصه: مغزیجات مواد مغزی متعددی که برای قلب سالم است را دارا هستند، من جمله فیبر، اسیدهای چرب امگا3 و چربیهای غیر اشباع. مطالعات توصیه می کنند که خوردن 3 الی 7 مشت از مغزیجات درختی در هفته می تواند تریگلیسرید خون را کاهش دهد.
13. از مکملهای طبیعی استفاده کنید
خلاصه: مکملهای متعددی در کاهش تریگلیسرید خون مورد مطالعه قرار گرفته اند، من جمله روغن ماهی، شنبلیله، عصارۀ سیر، مقل هندی و زردچوبه.
اگر آقا هستید، و اگر با همسر یا مادر زندگی میکنید، موقع پخت غذاهای سرخ کردنی (مثل نیمرو)، لطفا حواستون به گاز باشه. ما آقایون علاقۀ عجیبی داریم به تماشای جیلیز ویلیز غذای سرخ کردنی داخل ماهیتابه. اصلا هم حواسمون نیست این روغن شتل شتل داره میپاشه این ور اون ور روی کتری و گاز.
موقع سرخ کردن غذا، یا نیمرو، یه درب بذارین روی ماهیتابه، مادرتون و همسرتون ده برابر بیشتردوستتون خواهند داشت :)
مادر من که خیلی این حرکت رو دوست داشت و براش کلی ارزش داشت.
یک فرماندۀ فومنی (قلعه رودخانی) توی پادگان داشتیم، به نیمرویی که زرده ش هم نخورده باشه میگفت نیمرو چشم گاوی. من که از سر لجبازی یک بار هم بهش نیمرو چشم گاوی ندادم، ولی الان خودم توی خونه یه دستور طبخ من در آوردی جور کردم؛