شخصی

۷ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

شیراز

دکتری ۳۱ شدم و بر خلاف کنکور سالای قبل، امسال با تشویق همکارم دکتر، تصمیم دارم حتما شروع کنم تحصیل رو. اولویت اولم هم دانشگاه شیرازه و اگر خدا کمک کنه مصاحبه قبول شم ۴ و ۵ سال آینده ی زندگیم با این شهر گره میخوره. شهر عجیبی که اگر چه هیچ فامیل و رگ و ریشه ای اونجا ندارم، ولی نمیدونم چرا اصلا حس ترس و غربت ندارم از زندگی احتمالی آینده تو شیراز.

نمیدونم تاثیر آخرین سفرم به این شهر برای دیدار با پرستوئه یا تاثیر همکارای شیرازی زیادم سر کار به ویژه دکتر. یا چی.

در هر صورت خیلی محتاجم به دعاتون که مصاحبه خدا کمک کنه و قبول بشم.

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
شهاب غ

شکر گزاری

همیشه تو سوئیت قبلا  شش و البته الان پنج نفرمون صبحونه و شام گرفتن نوبتی بود و از خجالت هم در میومدیم. ولی این روزایی که تو گرمای جنوب با زبون روزه و بدون نایی و توانی میرسم خوابگاه امین لطف میکنه تا من به ورزش و دوش قبل افطارم برسم هر شب پک افطار و سحری منو میگیره میاره خوابگاه. و البته من دهنشو با تشکرام سرویس میکنم :))))

اون روز آخر صداش درومد گفت شهاب تو رو خدا انقدر تشکر نکن سرویسمون کردی. با خودم رفتم تو فکر. که جدی چرا انقدر تشکر میکنم؟ به نتیجه ی خوبی رسیدم و فردا به امین گفتم: که دلیل تشکر من در قبال این لطف تو اینه که همیشه یادم باشه این حرکت لطف تو بوده امین و برای من به انتظار از تو و وظیفه برای تو تبدیل نشه. مثلا خدای نکرده یه شب که تو نتونستی بری تو ذهنم با خودم نگم امین که روزه نیس چرا نمیره غذای منو بگیره. البته که امین هم بسیار منطقیه و گفت اوکیه داداش تشکر کن :)))

 

این بنفیت شخصی شکرگزاری در قبال لطف دیگران رو میشه به خیلی جاها تعمیم داد. مثلا بعد این خلوت و تفکر شخصی دیگه برام مشخص شد چرا خدا نماز رو واجب کرده برا بندش. نمازی که با خودم میگفتم واقعا روزی ۵ بار زیاده و کاش مثل ادیان دیگه هفته ای یه بار بود :)) ولی خیلی خیلی برای بنی بشر واجبه که روزی ۱۷ بار و بلکه بیشتر جلو اونی که بهش لطف کرده با فروتنی دولا راست بشه تا هیچ وقت یادش نره عبادت عابده که از روی نیازه و التفات معبود از روی لطف...

 

به قول حافظ

 

سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ

اشک حسرت

امروز دکتر همونجور که گزارش کاتالیستا رو پاک نویس میکرد سرشو آورد بالا و بهم گفت راستی شهاب علیرضا (همکار دیگمون) نامزد کرده. و دوباره سرشو برد رو کاغذ مشغول نوشتن. خیلی خوشحالم که سریع مشغول نوشتن شد و اشکامو که بیصدا از گوشه چشمم میچکید رو ندید. خیلی سعی کردم چشمام خیس نشه ولی نشد. بیرون امین بهم گفت چت شده شهاب با علیرضا بد رفتار میکنی، بهونه کردم‌که ازدواجشو بهم نگفته و وقتی دوست صمیمیش نیستم دلیلی نداره رفتارم باهاش خوب بمونه. ولی خودم ته دلم میدونم دلم از کجا پره و زمان ریختن دونه دونه ی اون اشکا و با اخم و حسرت رفتار کردن با علیرضا، پرستو و حسرت ازدواج نکردن خودم جلو چشمم بود.

 

+ پرستو در حالی که ۱ سالی بیشتره هیچ پیامی بینمون رد و بدل نشده، چت تلگراممونو این هفته پاک کرد (آره ۱ سال چک میکردم چتی که ۱ ساله حرف جدیدی توش نبوده) و عکسشو برام‌بست. مثل واتسپش که مدتها قبل بسته بودش. و منی که عادت ندارم عکس ذخیره کنم دیگه نمیتونم حتی صورتشو ببینم و باید به حافظه اعتماد کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

دکتر چاووشی ۱ - روش تهییج خانمها

پاراگراف زیر از پیج دکتر بهزاد چاووشی در اینستاگرام کپی شده است:

 

چه فاکتورهایی در برانگیختگی یا ولع جن‌سی خانوم ها موثره؟

دیشب مقاله جالبی میخوندم از پروفسور سینتیا گراهام Cynthia Graham استاد دانشگاه ساوتهمپتون انگلیس تو ژورنال بسیار معتبر Archives of Se-xual Behavior که به یه پرسش مهم در رابطه با مسائل جن‌سی زنان پاسخ میده. اینکه چه فاکتورهایی در برانگیختگی یا ولع جن‌سی خانومها موثرن؟ اول) احساسی که یک زن نسبت به بدنش داره تو این ماجرا ظاهرا خیلی مهمه. در واقع بسته به اینکه این احساس خوب باشه یا بد، برانگیختگی جن‌سی هم باهاش زیاد و کم میشه! دو) براساس این‌تحقیق، تمجید و قدردانی از طرف شریک عاطفی میتونه برانگیختگی جن‌سی خانومها رو ارتقا بده. در این‌تحقیق، خانومهایی که از طرف پارتنرشون بیشتر مورد تحسین واقع شدن، تمایل بیشتری به رابطه جن‌سی هم داشتن. سه) سبک و سیاقی که زن و مرد بهم نزدیک میشن تو این‌تجربه مهمه! مثلا هرچی فضای گفتگو و معاشرت و تماس فیزیکی بین شرکا بیشتر باشه، برانگیختگی خانومها هم بیشتر میشه. اما از اون طرف معذب بودن‌و خجالتی بودن آقا میتونه باعث کاهش محسوس برانگیختگی جن‌سی در خانم بشه. چهار) نکته خیلی جالب این بود که دیدن وقتی مردی به صورت کلامی تقاضای رابطه جن‌سی در زمان و مکان مشخصی ارائه میده، تمایل زن به رابطه جن‌سی بطور محسوسی کم میشه. یعنی وقتی سک‌س میشه یه تکلیف که خانم باید حتما براش آماده باشه، اونوقته که برانگیختگی و اشتیاق جن‌سی درش کم میشه. پنج) مسئله جالب بعدی این بود که کاهش ولع جن‌سی در خانومها (دلیلش) انجام ندادن متقابل امور جن‌سیه، مثلا مرد دوست داره فلان کار‌براش انجام بشه ولی خودش حاضر نیست همون کار رو برای شریکش انجام بده.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

پستهای دکتر بهزاد چاوشی در اینستاگرام

قبلا از پیج دکتر بهزاد چاوشی تو اینستاگرام گفته بودم و احتمالا هم اکثریت بشناسن ایشونو. پستها و مطالبش از نظر من فوق العاده ن. من اینستاگرام فعال ندارم و هر سری گوشی قدیمیمو روشن کنم سر میزنم اینستا(حدودا ۲ یا ۳ ماه یک بار). برای همین فرندلی نبودن محیط اینستاگرام برای خودم، مدتها بود تصمیم داشتم تمام پستهای دکتر چاووشی رو برای خودم منتقل کنم اینجا. تا بارها و بارها بخونمشون. چون معمولا وبلاگ خودمو زیاد مرور میکنم. 

مدتها این برنامه عقب افتاده ولی الان لامصب یه پستی گذاشته قشنگ زده تو هدف. مصمم شدم از همین الان شروع کنم منتقل کردن پستهاشونو به وبلاگم.

آدرس پیجشون در اینستا:

dr.behzad.chavooshi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

برنامه های۱۴۰۱

این پست و پست قبل شخصیه و صحبت خاصی با مخاطب عزیز نداره.

پست قبل گزارشی بود از سال ۱۴۰۰. اما برنامه هام برای ۱۴۰۱:

خریدها:
۱- خرید یک لپتاپ یا کیس کامپیوتر (قیمت حدود ۳۰) : سختترین خرید امسالم خواهد بود و البته که بشدت بهش نیاز دارم. همونجور که گفتم مشکل آپدیت نبودن سخت افزار داشتم و لپتاپ خودم برا سال ۱۳۸۸ هست. برای محیط کار بشدت به اجرای نرم افزار navis نیاز دارم و امسال نخرم سیستم ۳۰ تومنی رو دیگه کلی از همکارا جا می مونم. 

۲- مو زن بینی (قیمت حدود ۴۰۰): زندگی زیر ماسک در شرف پایانه و البته که منِ ساده در زمینه تیپ و ظاهر خیلی عقبم. مو زن بینی واجبترین چیزیه که حس میکنم در زندگی اجتماعی برا به هم نزدن حال هم سفره هام در محل کار بهش نیاز دارم. البته در مورد موی بینی کلا یکم دو به شک هستم. جون شنیدم اثر دفاعی بالایی داره در قبال گرد و غبار و ... و منی که کلا مخالف تاتو و کارهای برگشت ناپذیر روی بدن آدما هستم یکم دو به شکم بین ظاهر مرتب و ضرر احتمالی به سیستم تنفسی در اثر زیاد کوتاه کردن موی بینی. کاش یه جای آرایش بود میدادی حرفه ای برات کوتاه کنه جای اینکه خودت گند بزنی🥲

۳- 

اقداماتی که میخوام یا باید انجام بدم:
۱- حذف خانوم‌اولی و نگار از زندگیم. هر کدوشون فکر میکنن که با الهه فرق دارن. ولی خوب در واقع اکثر دخترا توی زمینه مالی مثل همن. ابایی ندارن از اینکه مردی که پارتنر یا همسرشون نیست ساپورتشون کنه از نظر مالی. برای جلب اعتماد خانم اولی بهش گفتم بیا برای زندگی آینده پول جمع کنیم. حقوقمو بدم دست تو باشه و ماهی ۲ هم برای خودت و خرجات. هر وقت ۱۰ تومن شد بده من بذارم تو حساب بابام بدهیم به بابام صاف بشه و بعد جمع کنیم برا اجاره خونه و لوازم خونه و ان شا الله ازدواج. پول جمع کردنه رو قبول کرد. ماهی ۲ هم بر میداشت و عیدیها و کادوهای قابل توجهی هم بهش دادم. کادوهای ۱ تومنی ولن و روز زن و عیدی ۵ میلیون تومنی نوروز. ولی خوب ده تومن میشد پولم بهم نمیداد که هیچ، تازه هر دفعه یکی از دوستاش پیدا میشد ازش ۲۰ تومن قرض بگیره. قرضایی که در گذشته هم ازش از پول من گرفتن و پسش ندادن. خوب همونجور که دوستای خودش پول لازم بودن منم پول دادنم به اطرافیان برا نیازشون بوده نه سو استفاده ی خودم از کسی. همیشه تو گوشم میخوند من و تو که پول نداریم دلیلی نداره به کسی کمک آنچنانی بکنیم. ولی خوب گویا دوستای خودش از این اصل مستثنا بودن و بی عدالتی بشدت من رو آزار میده. میلی هم به از سر گیری رابطه عاطفی یا حتی صحبت در مورد ازدواج نداشت. و کاملا عقلی عقیده دارم الان وقت نقطه گذاشتن انتهای این رابطه ی یک طرفه ست. در مورد خانم اولی چیزی که بشدت اذیتم میکنه اینه که اگر چه از نظرم بهترین دختر برای زندگی مشترکه. از نظر درک و شعور و اینکه وقتی به عنوان همسر کنارته سرتو تو جمع فامیل بالا میگیری‌. از این نظر که مستقل و خود ساخته س و دو هفته که توی شهاب جنوبی میتونه گلیم زندگی رو یه تنه از آب بیرون بکشه و سر کارت بهت استرس منتقل نکنه. ولی خوب کلا ۴ بار دیدیم همو. حضور نداشتنش نسبت به بقیه آدما خیلی آزار دهنده س. منی که تمام روابطم جز با الهه لانگ دیستنس بوده بعد ده ها رابطه لانگ دیستنس میگم که این نوع رابطه اشتباهه بشدت. لذت حضور و لذت کارای دونفره یک چیز دیگه ست. آواز خوندنا و فیلم دیدنای دو نفره. گردشهای دو نفره. لذتهایی که هیچ کدوم از پشت گوشی قابل لمس نیستن. ولی روال کار خانم اولی اینه که کلا میل داره از راه دور و بدون حضور روابطشو کنترل کنه. تو تمام این ۹ سالی که شناختمش همین روند رو داشته.
در مورد نگار بی نهایت دوستش دارم. و از همون اول میخش محکم بود که نه اهل ازدواجه نه رابطه فیزیکی. البته احتمالا با من. ولی خوب تو همین رابطه اجتماعی خیلی خرجش بالاس ماشالا. ۱۵ تومن گوشی و ۵۰ تومن پول پیش اجاره خونش با دوستا و ... که همش این مدت گردن من بوده و بازم عمیقا عقیده دارم این رابطه باید در سال جدید کامل قطع بشه. رابطه ای که قرار نیست به جایی برسه و فقط تنها حسنش گردشای دو نفره بوده برا وقتایی که من از جنوب میومدم تهران و تنها دلخوشیم دیدن نگار و دیدن خواهرم شهرزاد بوده. خیلی برام سخت خواهد بود این فقدان فرد حضوری و واقعی در کنارم روزایی که تهرانم. ولی ضررش به سودش نمیرزه. 

۲- میخوام ریش بذارم. منی که چهلم مامان، ۶ سال پیش تار موی سفید توی ریشم نداشتم، الان بالای ۶۰ درصد موهای ریشم سفیدن. علی رغم اینکه از رئیسمون تا همکارا و خاله م بهم گفتن چرا سال تحویل ریشتو نزدی، دوست دارم امسال این سفیدی جلو چشمم باشه. نمیدونم چرا ولی این لجبازی رو هم دوست دارم...

۳- تجربه اولین رابطه فیزیکی: که احتمالا به بعد خرداد و بعد از تولد ۳۴ سالگیم موکول بشه. ولی دوست دارم امسال برای اولین بار رابطه ی فیزیکی رو تجربه کنم. حالا چه در قالب ازدواج دائم چه در قالب صیغه. با استخونم دارم حس میکنم که این س‌کس نداشتنه پررنگترین نقش رو در اعتماد به نفس بشدت پایینم داره. اعتماد به نفس پایینی که داد همکارای نزدیکم در محیط کار رو در آورده و باعث سو استفاده ی آدمای بد نیت هم شده تو پایین زدن من و بالا رفتن. داستان این قضیه مفصله شاید بعدا گفتم. ولی خوب توی سوییتمون ۳ همکار متاهل داریم و مخصوصا به آب و آسیاب زدن یکیشون برا به نیش گرفتن زن و بچه تو این دنیای بیرحم، خیلی برام قابل توجه بوده. انگیزه ای که بشدت جای خالیشو توی زندگی خودم حس میکنم. اینکه یکی باشه که آغوشش برام انگیزه باشه که تو محیط بیرون بجنگم و پیه سختیها رو به تنم بمالم.

۴- ورزش: خیلی بد شکل شدم تو عکسا. شبیه شیر دریایی شدم خپل و پر از چربی. No Offense به افراد تپل محترم، ولی من بشدت از این هیکل خودم بدم میاد چون ارثی نیست و ناشی از کم تحرکی و بد غذایی و افسردگی و  اراده پایین خودمه. یه پسر ژاپنی بود با روزی  ۳ دقیقه ورزش اروبیک ۶ ماهه چربی آب کرده بود. میخوام حداقل برنامه ی اونو اجرا کنم 😐 تو همین فروردین باید شروعش کنم. دور شکم فعلی: 

۵- نماز: خوب من فقط و فقط به دلیل اینکه شبها قبل خواب "خ‌ ا" میکنم و عادت کردم اینجوری خوابم ببره، و تقریبا اکثر ساعات روز رو منع شرعی دارم برای نماز خوندن، چند سالی هست نماز از سرم افتاده. وگرنه کامل اعتقاد دارم به اینکه حالم فقط با ترک اون عادت و از سر گرفتن نماز خوب میشه. یه تصمیمی گرفتم یکم شل و وله تصمیمم. ولی میخوام حداقل امسال هر جمعه، نماز قرضیهای کل هفته رو بخونم که هر هفته و ایشالا سال رو بدون نماز قرضی به پایان ببرم. جنوب هر روز ۱۲ ساعت سر کاریم و فعلا جمعه ها ظهر به بعد یکم تایم داریم و برای همین انتخاب جمعه انتخاب مناسب و قابل اجرایی شدنه. پیش رو بودن ماه رمضون هم بی تاثیر نیست در این تصمیم. امیدوارم برخلاف سالای قبل بعد ماه رمضون باز شل نشم -_-

حرفهای حال خوب کن امسال:

۱- یکی از همکارام بهم گفت شهاب تو خاصی. اخلاقت عجیبه. اصلا نمیفهمم چجور یکی هست که هر صدتا همکار که این همه با هم مشکل دارن، همه دوستت دارن. خوب درستم میگه مهدی. واقعا شخصیت محبوب و قابل احترامی هستم سر کار و واقعا هم اصلا نمیفهمم از کجا این همه احترام نشئت میگیره. فقط مطمئنم چندتا دوست خوب دارم که همه جا تعریف منو کردن. از این دوستا نصیب همتون ❤️

۲- یک مکالمه با الهه هم ۲ ماه پیش بشدت حالمو خوب کرد. مخصوصا خبر کار و حقوقش و اینکه دیگه به پسرایی مثل من نیاز نداره برای زندگی مستقلش. این پیاماش انگار خستگی زحمتای ۶ ساله م برا این دختر رو یه جا از تنم بیرون کرد:

"سلام عزیزم خوبی؟
من‌واتسمو پاکیدم گفتم اینجا پیام بدم
اگه بلاک نباشم بگم حالم خیلی بهتره خداروشکر کارخوبی پیداکردم همه چی اوکیه😍انشالا همینجورم بمونه
خاستم بابت تمام زحماتی ک برام کشیدی ازت تشکر کنم
توبدترین شرایط عمرم همیشه هوامو داشتی
من خیلی خوش شانس بودم ک تورو توزندگیم داشتم🙏🏻🙏🏻🙏🏻♥️♥️♥️

مرسی ک هیچوقت تنهام نزاشتی
میدونم خیلی برات کم بودم ولی تو خیلی مردی
خدا ب اندازه قلب مهربونت هرچی ک میخای بهت بده♥️♥️"

و اینجا قلبا حس کردم دختر شاغل و مستقل چقدر جذابه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

گزارش اقدامات پارسال

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه :) سال نو مبارک :)
این پست و پست بعد کاملا شخصیه و حرف خاصی با مخاطب عزیز نداره

ذهنم این یک سال تو نوشتن قدرتشو حسابی از دست داده و دیگه توان نوشتن متن طولانی رو ندارم. طولانی می نویسم ولی برعکس گذشته پرت و پلا میشه و از وسطای نوشتن تمرکزم رو روی اول نوشته از دست میدم. دلایل زیادی داره که میگم به مرور.

بگذریم.

پارسال همین روزا به توصیه دوستم مینا پست برنامه های سال ۱۴۰۰ رو نوشته بودم.
https://setaareyemosaafer.blog.ir/post/New_Year_Plan_1400
برنامه هایی که ۴ تای اولش اجرا شد و البته که تبدیل شدن به شیرین ترین خاطراتم از سال ۱۴۰۰.

۱- قرار بود گوشی جدید بخرم. که اردیبهشت یه گوشی ۳ میلیونی خریدم و بشدت ازش راضیم و کلی برام کار کرد این یک سال. هم از نظر سرگرمی و مجازی و هم از نظر کارای شرکت و عکسا و دسته بندی مطالب شرکت. بله با همین گوشی ارزون. و از همین تریبون لعنت میفرستم به توی نوعی که نداری و کارت با گوشی ۳ تومنی هم راه میفته و گوشی زیر ۱۰ تومن رو گوشی بد خطاب میکنی (مثال زیاده تعریف میکنم بعدا).

۲- ضبط برای ماشین: همون اردیبهشت یه ضبط ۷۰۰ تومنی خریدم و چه خاطره شیرینی شد برام. وقتی از گرمای ذوب کننده ی جنوب برمیگشتم تهران هفته های استراحتم فقط و فقط تهران گردی تنهایی و بیرون آوردن دست از شیشه ماشین تو مسیر باد خنک و گوش دادن میکس صدتایی تناوبی از ترانه های ابی و سیاوش و شادمهر و معین و داریوش بود که حالمو خوب میکرد و دوباره شارژ میشدم برا برگشت به جهنم لعنتی بوشهر.

۳- حوله لباسی: حوله قبلی هم لباسی بود ولی ده سالی بود داشتمش :/ این حوله جدیده انقدررررر نرم و لطیفه هر دفعه بعد حموم میرم توش حس میکنم دی کاپریو هستم رفتم تو پوست اسب :))) حالا میفهمم جرا میگن حوله حموم تاریخ انقضا داره :/

۴- عینک آفتابی: برا اولین بار به عمرم خریدم و چقدرررر تو آفتاب جنوب به دردم خورد ^_^ یکی از دوست داشتنیترین لوازمی شد که به عمرم خریدم.

۵- چمدون مسافرتی: خوب این مورد رو امسال نخریدم. و با توجه به اینکه هواپیماهای ایران اتوبوس پرنده هستن و تو هر اورهال بدون اصول یه ردیف به مسافرا اضافه کردن و قسمت بار اصلا جا نداره، خرید چمدون تقریبا منتفی شده برام. همین ساک دستی کم حجمی که دارم به نظرم بهتره برای رعایت حق مسافرای دیگه. چون شکلش rigid و صلب نیست و با شکل باقی چمدون مسافرا میتونه تغییر شکل بده و وسایل همه جا بشه کنارش. برعکس یه عده واقعا بیشعور که یه چمدونشون کل فضا رو میگیره. و مسافرای عسلویه اکثرا چون باید مستقیم از فرودگاه سریع برن سر کار، مایل نیستن چمدوناشونو بدن قسمت بار. 

۶- ریشتراش حرفه ای: این موردم متاسفانه محقق نشد. چون برای رفت و آمد به جنوب میخواستم بارم حداقل باشه، از هر وسیله ی فوری یکی خریدم برای جنوب. من جمله ناخنگیر و مسواک و ریشتراش موزر و ...
همون ریش تراش موزر ۵۰۰ تومن شد😐😑 دیگه فعلا ریشتراش حرفه ای بازم از برنامه خریدم خارج شد.

۴ تا کار هم قرار بود تو سال ۱۴۰۰ انجام بدم:
۱- کاشت تبریزی بالای مزار مامان. تابستون از سازمان فضای سبز بهشت زهرا پرس و جو کردم گفتن تبریزی آب زیادی میخواد برای خاک اینجا مناسب نیست. ضمن اینکه یک درختی روی باغچه کناری مزار مامان سایه ی قشنگی ظهرهای زمستون و بهار میندازه رو مزار مامان. دیگه خیلی شاید به تبریزی نیاز نباشه. دو به شک شدم و کلا این قضیه از برنامه م خارج شد.

۲- قرار بود مکالمه زبان انگلیسی شروع کنم که فعلا اولویتم نبود و البته تنبل شدم.

۳- تو حیطه پیشرفت علمی و یادگیری نرم افزار در محیط کار هم تنبلی کردم. البته کمبود سخت افزاری هم بشدت دارم.

۴- ورزش و لاغری: تو این مورد خیلی کوتاهی کردم. البته در سال جدید خیلی جدی پیگیر این مورد خواهم بود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ