شخصی

یک پست تلگرامی - این مردهای عوضی

۵شنبه صبح با سه تا از بچه های دبیرستان درکه بودیم. تقریبا داستانهای مشابهی داشتیم و برام جالبه. همه سمپادی، فارغ تحصیل دانشگاهای خوب (شریف و علم و صنعت و ...) با موقعیت شغلی مناسب و درآمد قابل قبول و چهره و تیپ مثبت و معمولی. و خوب طبیعتا هر ۴ نفر شصت و هفتی و ۳۵ ساله! و هر ۴ نفر شکست خورده در جذب دخترهای زندگیمون :))

صحبت از یکی از بچه های راهنمایی (و دانشگاه شریف) شد به اسم نوید. پسر جذابی بود که من همیشه بهش حسودیم میشد بسکه تو دانشگاه حتی دخترای دانشکده ی ما فله ای دنبال این راه میفتادن و حتی مسافرت و تور زیادی با هم میرفتن. که یهو در کمال بهت و تعجب دیدم میگن نوید هم جزو چالش me too توی توئیتر چندنفری تگش کردن و گندش درومده و یه جورایی مجبور شده از ایران بره :) خندم میگیره و با خودم اول از همه گفتم قطعا حق اون دختراس. درست یا غلط. نمیدونم ولی اون موقع من خودمو جر میدادم بتونم یکیشون رو جذب کنم و نتونستم. اونوقت خودشون مثل جوجه اردک فله ای دنبال نوید میرفتن این تور و اون سفر و فلان... بگذریم. جالبه این سوال پریروز تو ذهنم شکل گرفت و امروز تو تلگرام (اقتباس از توئیتر) یک جواب کاملا منطقی و معقول به این سوالم پیدا کردم. که دخترا در واقع دنبال چی هستن و چرا باید ولشون کرد به حال خودشون و اصلا طرفشون هم نرفت:

 

چرا از بسیاری از دخترها میشنویم که پسرها "عوضی" شدن؟

برای یافتن پاسخ این پرسش ساده و مضحک پژوهش‌های مفصل و جالبی انجام شده، در یک پژوهش عکس گواهینامه تعداد زیادی پسرو به دخترها نشون میدن و ازشون میخوان فقط با دو گزینه "جذاب" و"غیرجذاب" این افرادو مشخص کنن و درمقابل عکس گواهینامه تعداد زیادی دخترو در شرایط یکسان به پسرا نشون میدن و ازشون میخوان فقط با دو گزینه "جذاب" و "غیر جذاب" این افراد رو مشخص کنن،
پسرها حدود ۵۰٪ درصد از دخترها رو جذاب ارزیابی میکنن و در مقابل دخترها فقط حدود ۲۰٪ از پسرهارو جذاب ارزیابی میکنن،
این پژوهش‌ها به روش‌های مختلف و مفصل‌تری  در حوزه‌های متفاوت اقتصادی و اجتماعی بارها و بارها تکرار میشه و نتایج تقریبا مشابهی بیرون میاد (معروف‌ترین پژوهش‌ها مربوط به دیتینگ‌اپ ها هستن که احتمالا در موردشون شنیدین)،
این نتایج برای روان‌شناسان اجتماعی و اقتصاددان‌ها بسیار مهم بود، اونها استدلال میکنن وقتی بیشتر دختران حول تعداد کمی از پسران تجمع کنن و صف ببندن، عرضه و تقاضا به هم میخوره،
نوعی انحصار ایجاد میشه و اون اقلیت ۲۰ درصدی به تدریج خودشون رو با استراتژی‌های روابط کوتاه مدت منطبق میکنن تا بتونن جوابگوی تعداد بیشتری دختر باشن، بیشتر خیانت میکنن، رفتارهای خودشیفته‌وار، ماکیاولیستی و ضداجتماعی بیشتری بروز میدن و این دقیقا چیزیه که ما بعنوان "پسر عوضی" میشناسیم،
در مقابل اکثریت پسرها رو داریم که اصلا دیده نمیشن، اینها مثل اون اقلیت ۲۰ درصدی جذاب، قدبلند، پولدار نیستن و جایگاه اجتماعی تاپی ندارن، اما با استراتژی‌های بلندمدت رابطه منطبق‌ترن، به دنبال صمیمیت، روابط بلندمدت و ازدواجن، بیشتر به ارزش‌های سنتی پایبندن و احتمال خیانتشون کمتره، معمولا ازین پسرها میشنویم که:

"دخترا به دنبال پول، جایگاه اجتماعی و جذابیت ظاهرین و مدام بین همچین پسرایی دست‌به‌دست میشن، کسی باهاشون ازدواج نمیکنه و زمانی یاد ما میفتن که سنشون بالا رفته و دیگه خیلی دیر شده" 

@TweetyChannel | Dr. Jimmy

 

کاری به نتیجه گیریش خیلی ندارم. ولی اون درصد بندی و به هم خوردن توازن عرضه و تقاضا و محدود شدنش به ۲۰ درصد پسرها خیلی برام جالب بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

اعتراف اجباری: اسرائیل بده

آقا قبول :))

ما اعتراف میکنیم اسرائیل شروره و فتنه س :)) 

خب حالا که موفق شدین اعتراف رو از مردمتون بگیرین، وضع پمپ بنزینا رو درست کنید :|

 

روی دیگر سکه: اسرائیل با یه هک کوچولو یه جوری ریده تو سیستم اتوماسیون توزیع سوخت مملکت که نخبه های برنامه نویس مملکتمون الان یه هفته س نتونستن جمعش کنن.  

البته که با توجه به خیلی پیچیده نبودن این اتوماسیون خاص و رفع نقصش، خودم شخصا مطمئنم مورد دوم درست‌ نیست و بیشتر به سیاست مورد اول مشکوکم. 

 

پیشنهاد قابل تامل اول: اگر مسوول مربوطه خیرخواه باشه، حالا که اختلال شبکه ی سوختگیری به ۱ هفته رسیده و هر ماشین اقلا ۲ بار توی این برهه سوختگیری کرده، میتونه به صورت موقت سقف بنزین زدن رو دوباره از ۳۰ لیتر به ۴۵ لیتر افزایش بده. چون هر عقل سالمی میفهمه در مدت بالا که سوختگیری هر خودرو ۲ بار میشه، سقف کم ۳۰ لیتر باعث نیاز دفعات بیشتر سوختگیری و طولانی شدن صفوف میشه. کلاس ضمن خدمت پیشنهادی: پیشنهاد میکنم مجددا ریاضی دبستان و به ویژه مبحث ک میم میم رو برای مسوولای شرکت پخش و پالایش تدریس کنن. ک م م ۳۰ و ۴۵ رو بدست بیارن‌براشون (۹۰ لیتر) و بهشون بقبولونن که در هر ۹۰ لیتر پیمایش خودرو با سقف ۳۰ لیتر خودرو مجبوره ۳ بار سوختگیری کنه ولی با سقف ۴۵ لیتر ۲ بار! یعنی صف کوتاهتر. و من ریدم تو دهن اونی که میگه علم به درد نمیخوره.

 

پیشنهاد دوم: اگه ما یه کشور با کلاس با دولت خیر خواه بودیم، در این برهه پشت مردمش میبود و یه پیشنهاد معقول این میبود که کامیونهای سوخت رسان pido با تعداد بالاتر و البته حتی رایگان یا نه حتی با قیمت ۱۵۰۰ و یا ۳۰۰۰ تومن سوخت رو به خودروها برسونن تا نقشه ی هک اسرائیل خنثی بشه. ولی خوب همونجور که گفتم انگار هدف خنثی کردن حمله ی اسرائیل نیست و بیشتر هدف اینه ما مردم با گوشت و حتی عمیقتر، با استخونمون حس کنیم چاقوی اسرائیل رو :)) چاقویی که میتونست یه خراش روی پوست باشه رو دولت خودمون گرفت و تا ته فشار داد تا این اعترافه رو از زبون ما بکشه.

 

خیره ان‌شا الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

کفش ده ساله

یه جفت کفش مردونه داشتم که زمان مامان خریده بودمشون (مامان ۸ ساله فوت کرده و یعنی اقلا ۸ سال اون کفشا پام بودن! و کلا عادت دارم تا لباسی نپوسه پاره نشه دور نمیندازمش. این کفش ده ساله ی دوست داشتنی من دیگه دوماه پیش طاقت نیاورد و سوراخ شد. و چون به نظرم عمرشو کرده بود، به جای تعمیرش تصمیم گرفتم ببرمش کفاشی، هزینه دوختشو بدم و به کفاش گفتم اینو تعمیر کن و بده به کسی که فقیره و با کفش بدتر از این میاد پیشت. کاری که قدیمترا میکردیم و بودن واقعا فقرایی که به لباس کهنه نیاز داشتن. دیدم کفاش که یه پسر افغان بود،  چپ چپ و با من و من به کفشا و به من نگاه میکنه. گفتم چیه ارزش تعمیر ندارن؟ گفت بله همونجور که فرمودین !!! ارزش تعمیر ندارن و کسی به اینا احتیاج نداره بذارینشون کنار اون سطل آشغال بازیافتی بیاد برشون داره.

تته پته کنان تو بارون کفشارو داخل نایلون گذاشتم کنار سطل. و به این فکر میکردم که ملت فقیر چه با کلاس شدن! من خودم اگه دو جفت کفش نو آماده تو کمد نداشتم بخدا همون کفش ده ساله رو میدوختم و پام میکردم.

به این فک کردم که این سالها سه و چهار نفر به اسم فقر از من کمک خواستن گوشی خرابشونو تبدیل به احسن کنن. گوشیهایی ۸ الی ۱۲ تومنی خریدن! اونوقت خود من؟ اسفند ۹۳ یه گوشی پرچمدار خریده بودم گلکسی s5 حدود یک میلیون و صد. تا دو سال پیش حدود ۷ سال داشتمش! رفتم عوضش کنم یه گوشی سه تومنی انتخاب کردم A02 S . فروشنده رو قسم میدادم که آقا واقعا این گوشی از گوشی قبلیم بهتره دیگه؟ فروشنده با پوزخند میگفت شما الان هر گوشی بخری از اون گوشی ۷ سال پیش بهتره :))))

خلاصه ملت بعضیاشون شدن جیب خالی پز عالی :/ 

باید عادت بدم خودمو کمتر دیگه غصه این ملتو بخورم. غم و غصه هاشونو زیادی برا خودم بزرگ کردم. اینا فقط ادای نداری در میارن وگرنه بویی از قناعت و صرفه جویی نبردن.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

پایان هدفها

بعد از ۳ سال کار تقریبا سخت، شیفتهای ۱۲ ساعته وشبکاریهای یک هفته ای، دیروز ۲۴ آبان زحمتای شبانه روزی کل تیم شرکتمون ثمره داد و شرکت به تولید رسید و محصول رو فرستادیم سمت مخزن. شرکت پر بود از تبریک گفتنها و گل و شیرینی و رفت و آمد و خوشحالی و ...

حس غرور دلچسبی بود اینکه حدود ۱۸ سال درس بخونی، بعد تو فضایی که تک تک اون درسها به کارت میان شکوفا کنیشون. و ثمرشو ببینی.

در بازدید رئیس منابع انسانیمون (آقای شاهرخ آزاد درخت که مرد بشدت شریف و دوست داشتنی و کار درستیه) از اتاق کنترل، گفتن بهمون ایشالا ثمره ی این اتفاق خوب و به تولید رسیدن رو در زندگیامون ببینیم. 

و من از دیشب دارم فکر میکنم که لحظه ی بزرگترین دستاورد شخصیم تو زندگی تا اینجا، چقدر کسی رو ندارم که بهش با ذوق از شرکتمون بگم و اونم خوشحال بشه. فقط بابا که دیشب خوشحال شد و خواننده های دوست داشتنی این بلاگ. دیگه هیچکس! 

و از دیشب فکر میکنم که واقعا دیگه هیچ هدفی در زندگی خودم ندارم. زندگی من رسما در ۲۴ آبان یک نقطه ته خطش قرار میگیره و دیگه سر خطی وجود نداره‌. از این به بعد قراره فقط نفس بکشم.

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
شهاب غ

آشپز آشخور ۲۰ _ املت مهیار

یه روش املت پختن هست که از استاد دوست داشتنی آشپزی، مهیار توی یوتیوب دیدم. سرچ کنید میاره. این خلاصه دستور العملش برا خودم:

۱- برای هر ۲ عدد تخم مرغ یک گوجه ۱۰۰ گرمی. گوجه ها به پره های یک چهارم دایره برش بخورن.

۲- گوجه رو داخل روغن تفت میدیم تا آبش کشیده بشه. فلفل سیاه و نوک قاشق زرد چوبه و یکم رب گوجه و کره اضافه میکنیم تفت میدیم.

۳- زیر شعله رو خیلی کم میکنیم و تخم مرغها رو میشکونیم داخل گوجه ها و بدون هیچ گونه هم زدنی اجازه میدیم رو حرارت کم، سفیده خودشو بگیره. بعد از ۵ دقیقه مثل حالتی که با قلم مو رنگ رو داخل پالت هم میزنیم،  یه کم زرده سفیده و گوجه رو چپ و راست میکنیم تا رنگاشون قاطی بشه و بوم نقاشیمون کامل بشه ^_^

۴- در این مرحله یکم فلفل سیاه و یکم فلفل قرمز روی سطح املت میپاشیم و روی حرارت خیلی کم ۵ دقیقه بهش زمان میدیم کامل بپزه و از تماشای قل قل چشم نوازش لذت میبریم ^_^

 

نوش جان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

منطق من - آرمیتا

ساعتی پیش‌تر بعضی از منابع حکومتی نوشته بودند:
وضعیت سلامی آرمیتا گراوند «روند امیدوارکننده‌ای ندارد.» و «پزشک‌های معالج اظهار داشته‌اند که مرگ مغزی او قطعی به نظر می‌رسد.»

خواهر من به عنوان پزشک هماهنگ کننده ی اهدا عضو ( coordinator) سه سال آزگار کارش این بود دربدر بیمارستانها بود برا معاینه بیماران تصادفی و تایید مرگ مغزیشون و رضایت گیری از خانواده ها برای اهدا عضو و سپس هماهنگی با بیمارستانهای شیراز و ... برای ارسال ارگان (عضو قلب و کبد و کلیه و ...) و پیوندش به فرد پذیرنده.

یک نکته که خیلی خوب از خواهرم یاد گرفتم این سه سال اینه که مرگ مغزی با کما فرق داره و یک فرآیند کاملا قطعی و برگشت ناپذیره و خانواده ها به هیچ وجه دیگه نباید هیچ امیدی به برگشت بیمارشون داشته باشن! اون موارد بازگشت بیمار هم که اکثرا افراد مذهبی به اسم معجزه خداوند معرفیش میکنن، تمامشون کما یا اغما هست نه مرگ مغزی!! و میگفت مشکل ما مخصوصا با خانواده های معتقد همینه که حالیشون کنیم آقا محرم و رمضان و هر مناسبتی باشه و شما هرچقدر دعا کنید، بیمار مرگ مغزیتون از نظر علم من پزشک امکان برگشتش دقیقا صفره و اونی که تلویزیون برای شما پخش میکنه در قالب سریالهای ماه رمضون، کما هست نه مرگ مغزی!!!

حالا این همه روده درازی کردم که بگم الان متعجبم چجور کادر پزشکی مجرب بیمارستان فجر اعلام کرده مرگ مغزی آرمیتا گراوند "قطعی به نظر می رسد" واژه های قطعی و به نظر رسیدن با هم سنخیت ندارن!!!!! یا قطعیه که دیگه به نظر رسیدن نباید به کار ببری شما. پزشک هستی و چشم و ری اکشنهای بیمار رو معالجه میکنی نظر قطعیتو میگی!!! اگرم قطعی نیست که پس بیخود میکنی کلمه قطعی رو به کار میبری. که یعنی چی؟ یعنی میخوای ذهن ها رو آماده کنی که منتظر به هوش اومدن آرمیتا نباشن دیگه درسته؟ به نظرتون کی هست که از  به هوش اومدنش میترسه؟ من دیگه حرفی ندارم. قضاوت به عهده منطق خواننده.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

بوی جنگ میاد

امروز اتوبان یادگار امام جنوب قبل خروجی مرزداران این بنر تبلیغاتی بزرگ کنار اتوبان توجهمو جلب کرد:

 بعون الله، این 《قُل موتوا بغَیظکُم》 در مورد رژیم صهیونیستی در حال تحقق است. مقام معظم رهبری...

تقریبا ۶ ماه پیش هم پلاکاردی داخل فرودگاه عسلویه نصب شده بود با این مضمون: لنصلی فالقدس... دقیقش یادم نیس یعنی به زودی نماز خود را در قدس بر پا خواهیم کرد.

پیش بینی من اینه که ایران مصممه به زودی وارد جنگ مستقیم با اسرائیل بشه. جنگی که قطعا با توجه به این پلاکاردها و مقدمه چینیا روی ذهن مردم، اصلا و ابدا تحمیلی نیست و خود نظام ایران میخواد این جنگ رو استارت بزنه. بشدت امیدوارم هرجای دنیا هر جنگی سریعا متوقف بشه چون از نظر من جان آدمی ارزشمندترین چیز توی دنیاست و هیچ تعصبی نباید به ما اجازه بده ارزش جان آدمها در نظرمون کمرنگ بشه. چه تعصب نژادی و ملیتی و دینی، چه حتی تعصب فوتبالی و ناموسی. خودم همییییشه مخالف این بودم که طرف مثلا از زنش خیانت دید بره سرشو ببره تا غیرتی بودنشو ستایش کنن و بهش نگن بی ناموس! تف تو اون غیرتی که بخواد با گرفتن جان یک انسان دیگه حفظ بشه.

 

سر کار بهم میگن عدالت گراییت و افکارت شبیه مارکسیستا و کمونیستاست اگه کتاباشونو بخونی جذبشون میشی استعدادشو داری! سر همون اومدم این هفته که تهران بودم فیلم che (پارت اول در مورد انقلاب کوبا و ارنستو چه گوئه وارا) رو دیدم و یه جا چه حرفی میزنه با این مضمون که اکثرا تعداد نفرات تو جنگها مهمه ولی فاکتور خیلی مهمتر شجاعته‌. اینکه سربازات چقدر ذهنی آمادگی اینو داشته باشن جونشونو برای پیروزی فدا کنن. یعنی همون بی ارزش جلوه دادن جون آدم در برابر هدف!!!

من گه بخورم مارکسیست باشم اگه قراره به بی ارزش بودن جون آدما معتقد بشم.

بازم میگم از نظر من هیچ چیز ارزشمندتر از جون آدمیزاد توی این دنیا وجود نداره. هیچ عقیده و مذهب و مسلکی رو نمیپذیرم که بخواد این خط قرمزمو رد کنه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

بازم این فمینیستا

تا میاد یادم بره چرا از فمینیست جماعت حالم به هم میخوره، باز یه گوشه دنیا یه گندی میزنن که تنفرم از اینا از نو شعله ور میشه.

قضیه میسون گرینوود مهاجم منچستر یونایتد داغه این روزا. مهاجم با استعداد و آینده داری که خود آلن شیرر در موردش گفت میسن شیرر آینده ی فوتبال انگلیسه. این پسر پارسال به جرم ضرب و شتم پاترنرش بازداشت شد و کلا درگیر دادگاه بود و یک فصل کامل بازی نکرد و یونایتد از نداشتن یک مهاجم شش دانگ خیلی ضربه خورد. تا اینکه گویا دوست دخترش شکایتشو پس گرفته و حالا که باشگاه تصمیم گرفته میسون به تمرینات تیم برگرده، یه عده فمنیست باسن نشور شروع کردن به اعتراض تو انگلیس و حاشیه درست کردن برای منچستر یونایتد که اگه میسون به باشگاه برگرده ما خانوما دیگه از یونایتد حمایت نمیکنیم.

اولا از نظر شخصی بگم به یک ورم که حمایت نمیکنید! انگار باشگاه محتاج حمایت ۴تا مثل شماست.

ثانیا از نظر اعتقاد جمعی عمیقا معتقدم نباید اعتقادات با ورزش قاطی بشه. درخواست اخراج میسون از باشگاه و خراب کردن career فوتبالیش توسط فمنیستها دقیقا همونقدر زشته که حکومت ایران از ورزشکاراش توقع داره تو تورنمنتها به خاطر مسائل اعتقادی جلو ورزشکارای صهیونیست بازی نکنن. حتی من با اخراج روسیه از جام جهانی به دلیل جنگ اوکراین هم مخالف بودم. فوتبالیست روس سرباز روس نیست که به جرم گناه اون سرباز اون فوتبالیست رو از بزرگترین آرزوش تو شغل حرفه ایش محروم کنیم.

 

همیشه گفتم خانمها تاج سرن مگر اینکه فمینیست باشن! فمینیست جماعت رو باید رو سرش ....

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ

قانونهای من: قانون کرایه تاکسی

قبلا یکی از قانونهای ذهنی خودمو گفته بودم(قانون قالب یخ)

یه قانون دیگه تو روابط آدما کشف کردم من به اسم قانون کرایه تاکسی

البته خوب این قانون رو همه کشف کردن ولی من فقط برا خودم روش اسم گذاشتم.

فرض کنید سوار تاکسی میشید و زمان پرداخت کرایه، راننده باید مقداری پول خورد به شما برگردونه ولی این مقدار پول خورد رو نداره. که زیاد هم پیش میاد این قضیه. و یک نفر بین شما و راننده باید با گفتن جمله ی "قابل نداره" از حق خودش بگذره. حالا به نظر شما کدوم‌بهتر و عادلانه تره که از حق خودشون بگذرن؟ قطعا هرکس نظری داره چون عدالت این بود که پول خورد موجود میبود و باقی پرداخت میشد و الان همین که پول خورد موجود نیست هر کار کنیم عدالت برقرار نمیشه و هر یک از دو راه حل ناعادلانه ست و هرکی هر راه رو انتخاب کنه میتونه حق باهاش باشه!!

ولی تو ذهن من راه حل عادلانه تر اینه که مسافر از حق خودش بگذره. چرا؟ چون:

مسافر در اون روز فقط با یک راننده رابطه داره و فقط یکبار لازمه از حقش بگذره

ولی راننده در روز با ۲۰۰ مسافر سر و کار داره و اگر قرار باشه از حقش بگذره ضررش هنگفت میشه.

خب همین شد قاعده و اصل من در روابط با آدما!

هرجا حس کردم داره بهم ظلم میشه، نگاه کردم ببینم طرف مقابل اگر با نفرات زیادی از من ارباب رجوع سر و کار داره، منم سعی کردم‌درک بیشتری داشته باشم، تو صف بانک حوصله و صبر بیشتری داشته باشم و تعامل به مراتب بیشتری از خودم نشون بدم.

 

 

این قانون خیلییییی کاربردیه و همیشه وقتی به عنوان ارباب رجوع به جایی مراجعه میکنیم کمک میکنه رفتار متمدنانه تر و تعاملگرانه تری داشته باشیم

چه وقتی در قالب بیمار به پزشک مراجعه میکنیم چه وقتی چه در سوار شدن‌به تاکسی چه مراجعه به بانک و ... 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
شهاب غ

کامنتهای من _ معرفی پارتنر به خانواده

هپی من من هستم. اینکه جواب مائده رو ندادم دلیلش این بود که ادمینه و تجربه نشون داده با ادامه دادن بحث از کانال ریموو میشم. ولی خب اکیدا و مصرا هنوز به نظر خودم اعتقاد دارم که رابطه ای که بعد چند ماه به خانواده ها اعلام نشه قطعا قصد سو استفاده ی دختر از پسر یا پسر از دختر وجود داره.

 

قدیما دخترا پشت تلفن به دوس پسراشون میگفتن قط کن مامانم اومد
الان مامانا میگن قط کن دخترم اومد
✍🏿کلیشه

Happy Man:
خوب همون دخترای سابق الان مامان شدن دیگه
همیشه گفتم کسی که خانوادشو میپیچونه با تو بیاد بیرون قطعا فردا تو رو هم میپیچونه با دوست پسرش بره بیرون
همیشه دوست داشتم دختر منو به خانوادش معرفی کنه. صد لول بالاتره این حرکت

🐾maede  🐾:
dis like 😊chon  har khnvadei onghdri ba in mozo knar nmiyad

Happy Man:
این بهونه دختراس برا چراغ خاموش رفتن و چند نفر تو آبنمک خوابوندن
وگرنه خانواده از خداشم باشه خواستگار و عاشق دخترشون زیر نظر خودشون با دخترشون رفت و آمد کنه

Arash:
یا نمیدونی یه دخدر ک فقط با یه نفره چجوریه
یا خونواده ایرانی رو نمیشناسی
یا فقط رابطه رو فقط واسه ازدواج میدونی
یا خیلی عجیبی

Happy Man:
اتفاقا پسری هم که دوست نداره به خانواده دختر معرفی بشه معلوم الحاله

🐾maede  🐾:
عزیز من
من وقتی ۲۰ سالم بود حتی اجازه بیرون رفتن از خونه رو نداشتم
مامانم منو میبرد باشگاه بر میگردونند
اجازه اینو نداشتم با دختر خاله هام برم بیرون چی داری میگی
به همچین خانواده ای میتونی بگی من دوست پسر دارم؟
یه اتفاقی افتاد تو‌زندگیمون که همچی برگشت ورق برگشت وگرنه از اون دختر سیبیلوهای کنج خونه بودم
من  دوست پسرمو بعد از ۴ماه تونستم ببینم
اونم با کمک‌یه ملت
انگار ایران زندگی نمیکنی نه
اخبار نگاه نمیکنی که پدره سر دخترشو‌که دوست پسر داشته بریده؟
یذره دورو‌ورتو نگاه کن بعد بیا اینارو‌بگو‌ توروخدا

 

 

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ