۵شنبه صبح با سه تا از بچه های دبیرستان درکه بودیم. تقریبا داستانهای مشابهی داشتیم و برام جالبه. همه سمپادی، فارغ تحصیل دانشگاهای خوب (شریف و علم و صنعت و ...) با موقعیت شغلی مناسب و درآمد قابل قبول و چهره و تیپ مثبت و معمولی. و خوب طبیعتا هر ۴ نفر شصت و هفتی و ۳۵ ساله! و هر ۴ نفر شکست خورده در جذب دخترهای زندگیمون :))
صحبت از یکی از بچه های راهنمایی (و دانشگاه شریف) شد به اسم نوید. پسر جذابی بود که من همیشه بهش حسودیم میشد بسکه تو دانشگاه حتی دخترای دانشکده ی ما فله ای دنبال این راه میفتادن و حتی مسافرت و تور زیادی با هم میرفتن. که یهو در کمال بهت و تعجب دیدم میگن نوید هم جزو چالش me too توی توئیتر چندنفری تگش کردن و گندش درومده و یه جورایی مجبور شده از ایران بره :) خندم میگیره و با خودم اول از همه گفتم قطعا حق اون دختراس. درست یا غلط. نمیدونم ولی اون موقع من خودمو جر میدادم بتونم یکیشون رو جذب کنم و نتونستم. اونوقت خودشون مثل جوجه اردک فله ای دنبال نوید میرفتن این تور و اون سفر و فلان... بگذریم. جالبه این سوال پریروز تو ذهنم شکل گرفت و امروز تو تلگرام (اقتباس از توئیتر) یک جواب کاملا منطقی و معقول به این سوالم پیدا کردم. که دخترا در واقع دنبال چی هستن و چرا باید ولشون کرد به حال خودشون و اصلا طرفشون هم نرفت:
چرا از بسیاری از دخترها میشنویم که پسرها "عوضی" شدن؟
برای یافتن پاسخ این پرسش ساده و مضحک پژوهشهای مفصل و جالبی انجام شده، در یک پژوهش عکس گواهینامه تعداد زیادی پسرو به دخترها نشون میدن و ازشون میخوان فقط با دو گزینه "جذاب" و"غیرجذاب" این افرادو مشخص کنن و درمقابل عکس گواهینامه تعداد زیادی دخترو در شرایط یکسان به پسرا نشون میدن و ازشون میخوان فقط با دو گزینه "جذاب" و "غیر جذاب" این افراد رو مشخص کنن،
پسرها حدود ۵۰٪ درصد از دخترها رو جذاب ارزیابی میکنن و در مقابل دخترها فقط حدود ۲۰٪ از پسرهارو جذاب ارزیابی میکنن،
این پژوهشها به روشهای مختلف و مفصلتری در حوزههای متفاوت اقتصادی و اجتماعی بارها و بارها تکرار میشه و نتایج تقریبا مشابهی بیرون میاد (معروفترین پژوهشها مربوط به دیتینگاپ ها هستن که احتمالا در موردشون شنیدین)،
این نتایج برای روانشناسان اجتماعی و اقتصاددانها بسیار مهم بود، اونها استدلال میکنن وقتی بیشتر دختران حول تعداد کمی از پسران تجمع کنن و صف ببندن، عرضه و تقاضا به هم میخوره،
نوعی انحصار ایجاد میشه و اون اقلیت ۲۰ درصدی به تدریج خودشون رو با استراتژیهای روابط کوتاه مدت منطبق میکنن تا بتونن جوابگوی تعداد بیشتری دختر باشن، بیشتر خیانت میکنن، رفتارهای خودشیفتهوار، ماکیاولیستی و ضداجتماعی بیشتری بروز میدن و این دقیقا چیزیه که ما بعنوان "پسر عوضی" میشناسیم،
در مقابل اکثریت پسرها رو داریم که اصلا دیده نمیشن، اینها مثل اون اقلیت ۲۰ درصدی جذاب، قدبلند، پولدار نیستن و جایگاه اجتماعی تاپی ندارن، اما با استراتژیهای بلندمدت رابطه منطبقترن، به دنبال صمیمیت، روابط بلندمدت و ازدواجن، بیشتر به ارزشهای سنتی پایبندن و احتمال خیانتشون کمتره، معمولا ازین پسرها میشنویم که:
"دخترا به دنبال پول، جایگاه اجتماعی و جذابیت ظاهرین و مدام بین همچین پسرایی دستبهدست میشن، کسی باهاشون ازدواج نمیکنه و زمانی یاد ما میفتن که سنشون بالا رفته و دیگه خیلی دیر شده"
@TweetyChannel | Dr. Jimmy
کاری به نتیجه گیریش خیلی ندارم. ولی اون درصد بندی و به هم خوردن توازن عرضه و تقاضا و محدود شدنش به ۲۰ درصد پسرها خیلی برام جالب بود.