شخصی

هرچه بنویسند حکام اندر این محضر رواست - کس نخواهد خواستن زیشان حساب، ای رنجبر

یهو رسیدم به این استوری واتسپ شهرزاد در رابطه با جمع آوری کمک مالی مردمی برای تهیۀ تجهیزات پزشکی!!!!!!!!

جوکِ عجیبیه. با شهرزاد بحث کردم، که من تا حالا فکر می کردم امکانات نیست. ولی اینکه بودجه نیست برای تهیۀ اون امکانات واقعا خنده دار ترین جوکِ نظامِ جمهوری اسلامیه.

نظامی که مجلسش 41 هزارتومن از جیبِ هر ایرانی ( نفری 2.5 یورو مجموعاً 200 میلیون یورو)، از صندوق توسعۀ ملی، خیلی غلفتی و پوست کنده اختصاص میده به سپاه قدس، برای "انتقام سختی" که الان شاید اولویت دهمِ نصف مملکت هم نباشه وسط این همه گیریِ کرونا، حالا برای تهیۀ امکانات اولیۀ کادر درمانش که سربازهای خط مقدم دفاع از جونِ کل مردم محسوب میشن، اینجوری دست گدایی به سمت مردم دراز کرده.

واقعا خجالت آوره. همین الان و همین لحظه این رویکرد کثافت بار و خجالت آور نظام باید یه نقطه ی پایان براش گذاشته بشه.

میخوام اسم بیارم، چون به نظرم آدما باید مسئولیت کارهایی که می کنن و حرفهایی که میزنن رو بر عهده بگیرن. همونجور که خودم اینجا با اسم و هویت واقعی مینویسم و پیدا کردن من با توجه به اطلاعات تحصیلی و خدمتی و ... قطعا سخت نیست برای دوستان اطلاعاتی.

دکتر محدصادق کریمی، هم دورۀ ما در مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف، یکی از بسیجیهایی که الان مسئولیتهای بالایی داره در حوزۀ انرژی (که البته جزو معدود بسیجیهایی که درسش هم واقعا خوب بود). بعد از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، در دفاع از شجاعت سردار حاجی زاده (که من ردش هم نمی کنم)، نوشت کل من و خانوادم و اون 176 نفر فدای یک تار موی یک نفر که حاج قاسم سلیمانی باشه.

یکی زیرش کامنت داد که حاجی، خودت و خاندانت اختیارتون با خودتون، ولی اون 176 نفر رو بذار خودشون برا خودشون تصمیم بگیرن بهتر نیست؟

اصلا فکر نمی کردم نظام ما توی تشخیص اولویتهای مردمش یا انقدر نفهم باشه یا اگرم میفهمه، انقدر وقیح باشه که به روی خودش نیاره. خدا خودش بخیر بگذرونه.

+ یه پیونشت هم می خواستم یه پست جدا بنویسم حوصلم نمی کشید: نکتۀ قابل توجه شیوع ویروس اینه که همه حواسشون به چین بود و چین رو بایکوت سفری کرده بودن. اون زمان که استاد اسدی، مهاجم تیم ملی یه گل به خودی شیک و تمیز به عابدزاده زد، یه جوک مد شده بود: "که تیم ملی برزیل میاد با ایران بازی کنه، مربی میگه 10 نفر رونالدو رو بچسبن گل نزنه، هر وقت توپ رسید دستشون بدن به غضنفر که تک مهاجم تیم و بهترین بازیکن ایرانه. ده دقیقه از بازی میگذره، غضنفر یکی میزنه تو گل خودمون، ده دقیقه دیگه باز یکی دیگه میزنه تو گل خودمون. سومی هم که میزنه تو گل خودمون مربی داد میزنه بچه ها رونالدو رو ول کنید، غضنفر رو یار بگیرین. حکایت ایرانه توی جلوگیری از شیوع کرونا. همه حواسا به مسافرای چینی بود. دقیقا از وقتی که کرونا توی ایران از کنترل خارج شد، دنیا غافلگیر شد و مسافرهای ایرانی آمار وحشتناک بالایی رو در کشورهای دیگه برای متبلایان به کرونا ثبت کردن. قشنگ شدیم غضنفرِ جهانِ 2020 و الان همه کشورها فهمیدن باید چین رو ول کنن و ایرانو بچسبن توی قرنطینه کردن.

و دیدم که چقدر با این نظام، برای قرنطینه و تحریم سزاواریم. همونجور که آدم آلوده به ویروس صادر می کنیم، و حقمونه قرنطینه بشیم، احتمالا تو همۀ زمینه های دیگه هم همینقدر بیخیالیم و پولِ آلوده صادر می کنیم و حقمونه توی لیست سیاهِ FATF باشیم. و احتمالا همین قدر سیاست و سلاح آلوده به منطقه صادر می کنیم و احتمالا بازم حقمونه تحریم باشیم.

ایرانِ این روزا مثل یه قبیلۀ ایزولۀ استواییه که 500 سال از تکنولوژی و فرهنگ دنیا عقبه. و این حقیقت مثل خنجر رفته توی گلوی منو راه نفسم رو بند آورده.

 

++اینم عکس استوری شهرزاد برای درخواست کمک مالی برای تجهیزات بهداشتی پزشکی برای بیمارستانشون مسیح دانشوری

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

پیشنهاد شستشوی دسته کلید در مورد ویروس کرونا

دو روز پیش متن موثقی از WHO منتشر شد که اعلام کرده ماندگاری ویروس کرونا روی سطوح فلزی خیلی زیاده و روی سطوح استیل تا 20 روز باقی می مونه این ویروس. خب یه نکتۀ خیلی مهم

دسته کلید و قفل درب منازل

فرد آلوده احتمالا کلیدش هم آلوده س. و وقتی اون کلید که تا 20 روز (حتی بیشتر از ماندگاری ویروس در بدن فرد!) حامل ویروسه، وقتی فرد ناقل، دسته کلید رو داخل قفل می بره، به نظرم قفل هم که خودش فلزیه، آلوده میشه.

و تمامی اهالی ساختمون که کلید رو داخل اون قفل درب کنن، دسته کلیدهاشون امکان آلوده شدن داره.

(البته اگر انتقال ویروس از فلز به فلز درست  باشه این حرف من درسته. که اطلاعی ندارم.)

اقدام من: برای همین، من در یک اقدام، اولا تمام کلیدهای اضافی رو از دسته کلیدم (که معمولا پر از کلیدهای بی مصرفه) خالی کردم، و حلقه کلیدم رو از جاسوئیچی خوشگل اصلی به صورت موقت جدا کردم. و هر سری وارد ساختمون میشم برمیگردم خونه، اولا با نوک همون دسته کلیدم دگمه های آسانسور رو میزنم. و ثانیا هنگام شستن دستهام، دسته کلیدم رو هم با مایع میشورم (که البته مطمئن نیستم تمیز میشه یا نه ضد عفونی کنید خلاصه). فقط فراموش نشه حتما همراه دستهاتون، دسته کلید رو هم حتما خشک کنید تا زنگ نزنه. برای من زنگ زد :))

در ادامۀ مطلب اون متن 19 بندی رو میارم اگر کسی ندیده این سه روز.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

ویروس شناسی مقدماتی (1) :|

خط اول - جملۀ خیلی مهم: من هیچ تخصصی در پزشکی ندارم. توی دانشگاه درسهایی در رابطه بیوتکنولوژی و .... داشتیم. ولی علم پزشکی صفر. الان به عنوان یک فردِ کاملا بیسواد، سوالای خاصی توی ذهنم در مورد ویروس کرونا پیش اومده که دوست دارم جوابها رو پیدا کنم و بخونم. گفتم شاید بد نباشه متونی که به انگلیسی میخونم رو ترجمه هاشون رو توی وبلاگ هم بیارم. البته چون کلا اهل مطالعه نیستم، احتمالا همگی قبلا این ویژگیهای ویروس رو می دوستین و احتمالش هست براتون نکتۀ تازه ای نداشته باشه. و جملات داخل پرانتز اکثرا حدسیات خودمه و کاملا ممکنه غلط باشن.

 

سوالات ذهنم: از بیرون که میام بطری دوغ و کلا هرچی که می خرم رو میشورم. بعد به این فکر می کنم ویروس روی سطوح اولا چقدر عمر داره؟ ثانیا آیا قابلیت حرکت روی سطح رو داره که مثلا از وسط بطری بره کف بطری و من لازم باشه کف بطری رو هم با وسواس بشورم؟ اصلا فرقش با باکتری چیه؟ تمام این سوالا من رو کنجکاو کرد که بشینم شروع کنم به خوندن و اقلا فرق ویروس با باکتری رو بفهمم :)) قطعا بخش عمده ای از سهم ترس ما از کرونا به خاطر غیرقابل دید بودن این دشمنِ کوچیکِ انسانه. خوب اگر رفتار و ویژگیهای این موجود رو تحلیل و بررسی کنیم، توی برخورد با اجسامی که احتمال آلودگی با این ویروس رو دارن قطعا آگاهانه تر می تونیم عمل کنیم و از رفتارهای وسواس گونه پرهیز کنیم.

خوب اینم نتایج مطالعات و نت گردی من در مورد شناخت ویروس (فعلا نرسیدم برم منحصرا در مورد خود کرونا بخونم. چون احتمالا مطالبش علمیتر و تخصصیتره. مطلب قطعی زیادی هم در مورد کرونا نباید باشه. برای همین ترجیح دادم اول کلا ویروس رو بشناسم ببینم چی چی هست)

 

بسم الله

ویروس چیست؟ ویروس یک عامل یا ایجنت بیولوژیکی (زیستی) هستش که (ادامۀ مطلب)...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

صرفا جهت شوخی

آقاااااا :))

الان عکس تکنسینهای پزشکی چینی رو ماسک زده کنار مقامات مسوولین بهداشت و هلال احمر ایران دیدم که محض رضای خدا یکیشونم ماسک نزده بود :| :/ :))

الان علت حضور کمرنگ مسوولین رده بالا در صحنه ی مبارزه با کرونا رو متوجه شدم :D مسوولینِ فروتن و خدومِ نظامِ ما علاقه ی شدیدی به عکس یادگاری از خدماتِ بی دریغ و بی چشمداشتشون به مردم رنجدیده دارن :دی

این طفلیا با ماسک توی عکسا فردا معلوم نمیشه کدوم مسوول در صحنه بوده زحمات خالصانه و بی ریاشون هدر میره. شما "ماسک اونورش پیدا" به مسوولین برسونین مثل فروردین که تا کمر رفتن توی سیل عکس انداختن اینجا هم تا کمر میرن تو کرونا براتون فرت و فورت عکس آپلود میکنن :|

پینوشت : تلگرام همه قطع نیست ولی بعضی افراد هستیم از شنبه دسترسی به تل نداشتیم و تا حالا نفهمیدم دلیلش و حساب کتابش چیه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ

ثبت دیتای احساسات (10) - فکرهای اساسی

حرف اول پست - کلیپی پخش شده از ترامپ، که با شوخی روش جلوگیری از کرونا رو توضیح میده و با تأیید گرفتن از یک متخصص در خارج کادر دوربین، اعلام می کنه که روشهای پیشگیری کرونا مشابه روشهای مواجهه با ویروس آنفلوئانزا هستش.

بعضی کامنتا این نکته رو بولد کرده بودن، که ترامپ در اون جایگاه، قبل از اعلام این حرف از یک متخصص تأیید گرفت، در جمع، هیچ ابایی هم نداشت. چون تخصصش پزشکی نیست. اینجا ولی ما از تنها چیزی که نمی ترسیم، بدون تخصص حرف زدنه (خودم اولیش). مقام اول اجرایی مملکت، دکتر مملکت، جناب آقای روحانی، می فرمایند که از شنبه همه چی درست میشه و همه چی به روال عادی برمیگرده. عجیبتر اینکه روحانی در شرایطی این وعدۀ درست شدن رو میده که حالا در این مورد خاص که در زمینۀ علم پزشکیه، کسی از مردم مستقیما از خود روحانی انتظار جواب پس دادن نداره، حداقل اونقدری که از وزارت بهداشتش توقع هست از خودش نیست.

فکر می کردم که چی میشه که یک مسئول، جایی که حتی ازش انتظار وعده هم نیست؟ طبق عادت میاد چنین وعدۀ هردنبیل و باری به هر جهتی میده؟ فکر می کردم به اینکه اینا چقدررررر عادت کردن به این وعده دادنهای الکی. دیگه کلا شرطی شدن. فقط رو هوا یه چیزی میگن دل مردم خوش باشه. وعده سر خرمن. حالا تا شنبه کی مرده س کی زندس که بخواد جواب پس بده بابت این وعده ها.

حالا یه تلنگر به خودمون. الان که نه، ولی تا همین چندسال پیش هم من و افراد مثل من همچین هم بدمون نمیومد وعده بشنویم. یک استاد اندیشۀ دوبنده کراواتی داشتیم دانشگاه، یک حرف قشنگش توی ذهنم مونده. میگفت کلا اصلاح طلبها یا همون Reformist ها همیشه و همه جای دنیا حرفاشون بیشتر از Hard Liner ها طرفدار داره. چون همیشه میان در باغ سبز نشون میدن و وعدۀ رضوان میدن و همیشه دم از اصلاح شرایط میزنن و میگن شرایط رو از الانی که هست بهتر می کنیم. اصلا قصد مقایسه بین دو جناح نیس، ولی خلاصه یکم هم برمیگرده به قصور ما مردم که واکنشهای هیجانی نشون میدیم به این وعده وعید شنیدنها.

میخوام به صورت ویژه روی این بعد خودم تمرکز کنم. که حرفهای کسی که با توجه به تخصص و تواناییش قول اجرایی میده، با قیمت بیشتری خریدار باشم نسبت به کسی که صرفا عادت کرده به این وعده دادنها.

----------------

ثبت دیتا

خود دیتا کوتاهِ کوتاهه. کلا این استرس کرونا هم نمیذاره آدم به عشق و عاشقی فکر کنه :)) بیشتر یک سری برنامه میخوام تنظیم کنم برای آینده ی خودم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

صف جنگی حکومت در برابر تمام مردم

از مسئولین نظام به صورت ویژه تشکر دارم. از دیشب نمیتونم به تلگرام که کاملترین و تنها منبع خبری جامع فعلی در پوشش اخبار بیماری کورونا محسوب می شه دسترسی داشته باشم. به واسطۀ لطف نظام الان دیگه بوی گند و کثافتی که توی مملکت پیچیده رو حس نمی کنم.

الان فقط باید بنشینم با ترس منتظر، که این گند و کثافتی که دیگه بوشو نمیفهمیم، کِی بی خبر و یهو ناغافل از در و پنجرۀ خونه آوار میشه روی سر تک تکمون.

فعلا صلاح اینه وسط این تعطیلی توجیه نشدنی مجلس و تداوم کار کارمندا (من جمله پدر بیچارۀ من) ما ساکت و بیخبر بشینیم توی خونه هامون و آقایون و آقازاده ها با خیال راحت کیت تخس کنن توی فامیل منحوسشون و تستهاشون رو بدن و مردم عادی هم بعد فوتشون ده تا یکی ازشون تست میگیرن ببینن کی کرونا داشته :)

نظام تا حالا کیسه گونی زیاد رو سر ما مردم کشیده بود و صلاح نظام رو توی بیخبری ملت دیده بود. ولی این اولین باره که صلاح ملت در تعارض کامل با صلاح نظام هست. و اول باره که نظام صلاح خودش و خودیهاش رو به صلاح "تمامِ مردم" اعم از طرفدار و مخالف حکومت ترجیح داده. اولین باره که نظام انقدر شفاف و واضح داره میگه جون هیچ کدوم از شما مردم عادی برای من کوچکترین اهمیتی نداره. خواه مخالف من باشین خواه موافق من. فعلا همتون ساکت بشینین تا ما سران نظام این سطل پر از کثافت رو هم بزنیم و تلاش حداکثریمون رو برای زنده موندن خودیهامون به کار بگیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

خاله غازه - لایف استایل تأسف برانگیز خودم

این روزا که مجازی رو می چرخم، نظرات زیادی رو می خونم که از شرایط قرنطینه توی خونه و کنار خانواده گلایه کردن. که اصلا کاری به گلایشون ندارم. فعلا دوربینم روی بقیه نیست. دوربینم برگشته روی خودم: به زندگی خودم دقت کردم؛ و دیدم در کمال تأسف، زندگی انگلیِ من بعد از اخبار کرونا و دعوت به قرنطینۀ خانگی، کوچکترین تغییری نکرده. فقط اون هفته ای یک بار که برای خرید از خونه بیرون میرم و برمیگردم نوع دست شستنم بعد برگشت به خونه رو تطبیق دادم با نوع دست شستن استاندارد سازمان جهانی بهداشت. همین. وگرنه در باقی موارد من 6 ماه بود کاملا در شرایط قرنطینه داشتم زندگی می کردم.

باید یه تغییر اساسی توی روش زندگی خودم بدم.

+ مجازی شلوغ شده. همه شدن مثل من. ولی کاش همه زندگیاشون مثل من نمونه. اصلا اخلاقی نیست که مثل خاله غازه توی داستان آهو و پرندگانِ نیما یوشیج (کلیک)، از عقب موندن بقیه احساس آرامش بهم دست بده. نوار قصۀ این داستان یکی از قشنگترین نوار قصه های دوران کودکی من بوده.

++ آموزش و پرورش قبول شدم برای معلمی. یکم از اون حس بی هدف بودن آینده و فاز خودکشی در اومدم. البته خوب با معلمی ازدواج کامل از برنامم حذف میشه قطعا. ولی خوب زندگیم یک هدف دیگه میگیره کنار شاگردام. کلی برنامه دارم براشون  wink ولی یکم دلخورم. با قبول شدن مصاحبۀ آموزش و پرورش فهمیدم که خیلی توی مصاحبه ضعیف نیستم. به هر حال گویا کارهای پر حقوقتر  توی این مملکت سهم افراد خاص دیگه س. وگرنه قطعا 12 ساعت پشت میز نشستن و زل زدن به مانیتورها توی اتاق کنترل پالایشگاه گاز، سواد و مهارت اپراتوری خیلی خیلی خیلی خیلی کمتری میطلبه تا دبیری و یاد دادن یه سری مبحث به چندتا دانش آموز. ولی خوب حقوق 8 میلیونی اون پالایشگاه گاز کجا و حقوق دو سه میلیونی معلمی کجا....

+++ میگن ایران کرونا رو به 11 کشور صادر کرده و این 11 کشور اولین کیسهای کرونایی رو بین مسافرهای برگشته از ایران مشاهده کردن. اینش اصلا خجالت آور نیستها. خجالت آورترین بخش ماجرا اینه که ما گیریم طبق آمار رسمی 24 تا هم کشته دادیم، ولی بر خلاف کل کشورهای درگیر با این ویروس حتی نمی دونیم اولین مبتلامون کی هست و چجور وارد کشور شده. من اصلا برام مهم نیست پروازهای ماهان مقصره، طلبه های چینی مقصرن، کارگرهای چینی مقصرن، یا مبادی فرودگاهیمون توی چک نکردن ورودیهای بین المللی مقصرن یا هر ننه قنبر دیگه ای مقصره. اصلا مهم نیست. فقط این عجز و ناتوانی نظام جمهوری اسلامی ایران در عملکرد صادقانه و شفاف کردن علت و شیوۀ بروز این بیماری در مملکت برام مهمه الان. واقعا خجالت آوره. هیچ جوره این افتضاح جمهوری اسلامی بین کل کشورهای دنیا قابل دفاع نیست. قشنگ به همه نشون دادیم بی  حساب کتاب ترین و هردنبیل ترین و کدرترین نظام حکومتی دنیا رو داریم با این لکۀ ننگ.

 

++++ قبلا گفته بودم از بی ارزش شدن زندگی و بی ارزش شدن جون خودم. گفتم من که نه کار خاصی دارم، نه کسی تو خونه هست که نگران سلامتیش باشم، بذار جای یکی از این پرستارهای بنده خدا که توی بیمارستانهای قرنطینه هستن برم برای نگهداری از بیمارا. البته اصلا کارای پزشکی بلد نیستم. با شهرزاد مشورت کردم، گفت به آیدی تلگرام زیر پیام بدم. نه لزوما برای کارهای بهداشتی، ولی برای کارهای داوطلبانۀ دیگه میتونن ازم کمک بگیرن.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

دلم از کسی گرفته، که می خوام براش بمیرم

جواب پالایشگاه گاز اومده و من توی پذیرفته شده های گزینش نیستم.

شهرزاد همچنان با پنهانکاری عجیبی جواب پیامهای من در مورد بیماریش رو نمیده و تنها کاری که کرده لینک سازمان بهداشت جهانی WHO رو فرستاده می گه اخبار رو از جاهای موثق دنبال کن. پنهانکاری و سکوت ترسناکی که شهرزاد با منی که برادرش هستم داره رو تعمیم می دم به وزارت بهداشت و دولت، دلم کامل میریزه از اتفاقایی که قراره بیفته. تا حالا این 26 سال انقدر گارد اطلاعاتی شهرزاد رو بسته ندیده بودم.

دو روزه یه کله داره بارون میاد.

دلم عجیب گرفته و شدید نیاز دارم با یک نفر حرف بزنم. ولی این روزا درد دل کردن به خرج و مخارجش نمی ارزه. بدبختی اینجاست که دلم از کسی گرفته که می خوام براش بمیرم... مردن... فکر بدی هم نیست...

----------------------------

از Organic Minded و تیم دکتر چاووشی خواستم وقت بگیرم. گفتن 180 هزار واریز کنم به کارت دکتر چاووشی برای تعیین وقت. کارتش برای بانک سپه بود و کلا دل چرکین شدم از تیمشون.

دکتر علیرضا شیری که برو بیایی برای خودش توی اینستاگرام داره رو تقریبا مطمئنم از اون حکومتیهای نون به نرخ روز خور هستش که جلوش جرأت نداری به نظام بگی بالا چشمت ابروئه. این دکتر چاووشی رو فکر می کردم به جایی وصل نیست. این که دیدم برا واریز وجوه شماره کارت بانک سپه داده یکم دودل کرده من رو. مخصوصا که تقریبا همه می دونیم این روزا هر کی توی کارهای فرهنگی با دست باز بهش اجازه میدن کار بکنه احتمالا از سیبیلهای (شما بخون جای دیگۀ) یه ارگان کله گنده آویزونه. سر همین خیلی جرأت نمی کنم حرفام رو بدون سانسور به مشاورهاش بگم.

از اون طرف اصلا سن و سالم رو هم نپرسید یه مشاور متولد 72 رو گذاشته برای منِ خرس گنده. من برم برا پسرِ 5 سال کوچیکتر از خودم این اراجیف وبلاگم رو تعریف کنم بگم مشکل جنسی و خود ارضایی دارم :| این طرف توی زندگیش 5 سال از من عقبتره چه می فهمه بی هدفی و بی آرزویی توی 32 سالگی یعنی چی...

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهاب غ

تفاوت ترس و خطر

یه دیالوگ خیلی قشنگ و قدیمی هست، از فیلم After-Earth از ویل اسمیت. صرفا به بازگو کردنش اکتفا می کنم:

 

“Fear is not real. The only place that fear can exist is in our thoughts of the future. It is a product of our imagination, causing us to fear things that do not at present and may not ever exist. That is near insanity. Do not misunderstand me danger is very real but fear is a choice.”

ترجمه - ترس واقعی نیست. تنها جایی که ترس می تواند وجود داشته باشد، در تفکرات ما مربوط به آینده است. ترس محصولِ تخیل ماست که منجر می شود از چیزهایی بترسیم که در زمان حال وجود ندارند و حتی شاید هیچگاه به وجود نیایند. ترس جایگاهی نزدیک جنون دارد. حرفم را اشتباه متوجه نشوید، خطر خیلی هم واقعی است، ولی ترس در برابر این خطر، انتخاب ذهن ما است.

 

+ ژانر ترسناک امروز فقط حریرچی و اینکه فرق بین قرنطینه ی قم و تعطیل کردن رو بلد نبود :|

++ شهرزاد دو روزه مریضه. تست هم ازش نگرفتن و فرستادنش خونه خودشو قرنطینه کنه و استراحت کنه. پیامهای من رو هم جواب نمیده و گفته نرم ببینمش.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ

ثبت دیتای احساسات (9)

حرف اول پست - حرف خیلی زیاده امروز. حوصله دسته بندی هم ندارم :( بی مقدمه

 

(در مورد کورونا)

1- باز دوباره یادم افتاد چقدر بشر در برابر پروردگارش ضعیفه. روزه هام که قضا نشده تا این سن، ولی واقعا چقدر من پررو هستم که در برابر این ضعف نماز هم نمیخونم :/

2- شمایی که عاشق کله پاچه و سیراب شیردونی دیگه به خفاش خوردن چینیها گیر نده لطفا :/ (خودمم عاشق زبون و بناگوشم :دی) همونقدر که سوپ خفاش برای ما چندش آوره، سیراب شیردون ما هم برای امریکا و اروپا عجیب غریبه و یک مقاله ای خونده بودم که با تعجب نوشته بودن ایرانیها یک غذای مورد علاقشون "اعما و احشا" گوسفنده. همون سیرابی منظورشونه :))

3- من تازه فهمیدم ما ایرانیها چقدر توی بهداشت جمعی از بقیه دنیا عقبیم :| درسته که عاشق توالت ایرانی و شیلنگ هستیم و تا باسن مبارکمون صدای جیرجیرِ نعلبکی نده، از تمیزیش مطمئن نمیشیم، ولی الان با هفت کشته در اثر کورونا با اختلاف گوی سبقت رو از ممالک *ون نشور غربی ربوده ایم که حداکثر یک کشته داشتن :/

4- کلا ما ایرانیها افتخار می کنیم به خلاف جهت جمع شنا کردن. به خاص و منحصر به فرد بودن. والا این طور موارد بحرانی بیایم و به خاص بودن خودمون افتخار نکنیم و مثل بقیه رعایت کنیم بهداشت رو :) در این راستا جمعه پدرم پیشم بود، 3 سری رفت بیرون خونه و یکی از این دفعات موقع برگشت دستاشو نشست. گفتم پدر دستاتو نشستیا، گفت این دیگه اسمش وسواسه :/ گفتم وسواس چیه کورونا اومده میگن باید تا میتونید روزی 20 بار دست بشورین مخصوصا از بیرون که میاید :( گفت دعوا راه میندازیا اصلا خوب می کنم نمیشورم :| :/

بعله :|

حالا شما بیا به مرد جا افتادۀ ایرانی حالی کن که یه ماه دستاشو دائم بشوره اسمش وسواس نیست :)

5-با این 7 کشته در یک هفته من برای اولین بار تونستم قدرت مدیریت جمهوری اسلامی رو مقایسه کنم با جاهای دیگۀ دنیا. و فهمیدم چقدر ضعف داره نظام توی این مدیریت. اما سوای از مدیریت داغون سران مملکت، یک سوزن هم به خودمون مردم بزنم که گفتم دوست دارن بگن منحصر به فردن: نمی دونم چقدر گذارتون به پروازهای داخلی خورده (پروازهای بین المللی که من تاحالا قسمت نشده). ولی پرواز داخلی برای مصاحبه و آزمون جنوب و تبریز زیاد رفتم. تمام این پروازها هم بلااستثنا بلااستثنا همیشه موقع تیک آف و بلند شدن هواپیما اقلا 4 یا 5 تا احمقِ بیشعور دارن با تلفن با زن و بچشون حرف میزنن و تازه تعریف هم میکنه که آره عزیزم الان هواپیما داره بلند میشه. نفهم، بیشعور، حیف اسم الاغ و یابو که روی تو بذارم، این مهماندار برای توی گوساله داره توضیح میده که موقع برخاستن و نشستن هواپیما گوشیهای خود را در حالت پرواز قرار دهید. من رشتم کنترل بوده ارشد. خوب می دونم یه سیستم در حالت پایدار یا Steady خودش خیلی معضل کنترلی نداره، و اصل چالش کنترلی سیستمها برای حالتهای ناپایدار هست، مثل حالتی که هواپیما میخواد بلند شه و یا میخواد بنشینه. وگرنه در حالت پرواز که خلبان کلا میذاره روی اوتوپایلوت (خودکار) و تا آسمون مقصد بی دردسر پاشو میندازه رو پاش و از مهماندار لب میگیره :/

البته منم به نوبۀ خودم گوساله م. منی که این گوساله ها رو توی هواپیما دیدم و از ترس اینکه مبادا این مرد شیکپوش کت و شلواری رییس آیندم توی پتروشیمی باشه ترجیح دادم سکوت کنم و خودم رو توی هواپیما احمق جلوه ندم و بهش تذکر ندم که آقا لطفا گوشیتون رو خاموش کنید. ولی خلاصه. ما ایرانیا فقط و فقط هارت و پورتمون سر بقیه بلنده. خودمون رو به اشتباه با فرهنگترین آدم شهر میبینیم. در کل ما ایرانیها همیشه مرگ رو فقط برای بقیه میبینیم. از حلقۀ اتحاد زدنمون توی حادثه پلاسکو و حادثۀ حملۀ داعش به ساختمون مجلس بگیر شما سر معامله رو و بیا جلو تا همین امثال پدر من که این روزها دست شستن رو وسواسی بودن می دونن.

 

(در مورد ادامۀ روند پست دیتای احساسات) - واقعا دوست ندارم روند ثبت احساسات عاطفی خودم رو متوقف کنم. چون 99 درصد مطمئنم این نوشتنها فردا به مشاورم کمک می کنه. پری نزدیک 50 روز بود که آدرس وب من رو داشته و میخونده.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهاب غ