شخصی

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

حد و مرزهای تأهل - تصحیح الگوهای رفتاری

نمیدونم چندوقت پیش، یا شایدم میدونم و نمیخوام بگم، طبق عادتم در تثبیت دوستی با آدمها، از یک نفر تولدش رو پرسیدم. جوابش برام یک تلنگر بیدار کننده بود. جواب داد که؛ چون دوست ندارم جنس زنی به همسرم تولدشو تبریک بگه، پس خودم هم تاریخ تولدم رو به مردی نمیگم تا از جنس مخالف تبریک بشنوم.

خیلی حرفِ درستیه. دارم به این فکر میکنم که 

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
شهاب غ

به سراغ من اگر می آیید، کامنت خصوصی نذارید!

(هشدار - این پست احتمالا برای جوهای خانوادگی مناسب نمیباشد)

 

مرسی خوب بود خیلی

در مورد اون کامنت خصوصیه یک روز قطعا یک پست مفصل خواهم نوشت. چرا اشکال نداره کامنت و مکالمه ی خصوصی؟ من به عنوان یک مرد میگم همه بدانند و آگاه باشند سوای از کارهای فوری که خانم فلانی اسم فلان کتاب چیه یا برای فلان کار و فلان رشته تون مشورت میخواستم(که نهایت با دو یا سه بار پاس دادن مکالمه سر و تهشون هم میاد)، هر گونه کامنت و مکالمۀ خصوصی بنده در صورت دامنه دار بودن با هر یک از خانمها به منزلۀ خواستگاری من از اون خانم خواهد بود :))

احوال پرسی دوستانه رو که آدم عمومی انجام میده مشکلی هم نیست.

جدی چه معنی می ده مکالمۀ خصوصی خانم و آقا؟

هیچ جوره برای من توجیه پذیر نیست. به هیچ وجه

برگرفته شده از aybaknevesht.blog.ir

 

متن بالا اولین کامنتم در وب کوچ بود.

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شهاب غ

من مامان میخوام (1)

مقدمۀ داستان (آشنایی من و حسن) - در آزمونِ استخدامی آموزش و پرورش، یک پسری صندلی کناریم بود، به نامِ حسن، همرشته ای هستیم. یک پسرِ کاملا از لحاظِ ظاهری سر به راه و مؤمن و از خانواده ای بشدت مذهبی. طبق روالِ وعده سر خرمنهای همیشگیم و اینکه دوست دارم در لحظه آدما رو خوشحال کنم ولو با قولهای لحظه ای، سر آزمون شماره همراهمو بهش دادم و گفتم بهم پیام بده براش چندتا کانالِ استخدامی بفرستم و ....

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
شهاب غ

مهربونیهای کوچک (6) - جوجه قوقو

یه کار به مشغولیاتم اضافه شده تازگی ها... اونم آب پاشی درخت یاسمون هست که پشتش دو تا جوجه قوقو جا خوش کردن و عصرا به شدت گرمشون میشه. :))

برگرفته شده از plectrum.blog.ir

 

+ مهربونی امروز از خودم نیست. برگرفته از وبلاگ خانم مضراب (کلیک) هست.

++ جوجه قوقو نمیدونم چیه :)) فردا از بابام میپرسم. کلا باید یه موضوع باز کنم توضیح اصطلاحات کاشونی از زبون پدرم. جمعه پیشم بود. میگم بابا انگور یاقوتی میخوری؟! میگه کامل نه... یه تِلِنگه بده بهم!!! من و شهرزاد هاج و واج نگاش میکنیم... میگه چیه؟ میگیم الان وقتشه توضیح بدی تلنگه یعنی چی :دی

سینه سپر میکنه و گلوشو صاف میکنه و میگه خوشۀ کوچکتر از خوشۀ اصلی انگور قابل خوردن به صورت شغالی (فرو کردن در حلقوم مبارک و بیرون کشیدن چوبش!) را تلنگه گویند :| :))

ماشالا تمومی هم نداره اصطلاحای کاشون و اصفون ^_^ بعد از 30 سال بابام و بابابزرگ هر روز یه اصطلاح جدید رو میکنن.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
شهاب غ

سلطانِ کیسه

اکثر خونه ها (یا شاید همه خونه ها)، یه کیسه هست که توش یه عالمه کیسه س :))

این کیسه توی خونۀ ما شده بود سه تا کیسه پر از کیسه! که یه روز بابا گفت با این همه کیسه میخوای چه کنی، بریز بره. تا اینکه بعد ازدواج و رفتن بابا، اختیار خریدهای خونه افتاد دست خودم. الان بیشتر از یک ساله پشت ماشین داخل صندوق عقب، یه کیسه دارم پر از کیسه. هر سری میرم تره بار و ... خرید، اون کیسه دستمه. و به جای برداشتن کیسۀ نو از فروشگاهها، از کیسه های خودم استفاده میکنم. نتیجۀ تلاشم هم عاشقشم. این بوده که در سه ماهۀ اول امسال، مجموعا شاید 10 تا کیسه از فروشنده ها گرفته باشم. یکی از اون 3 کیسه پر از کیسۀ خودم هم مصرف شده کامل، و مصرف کیسۀ من محدود شده به کیسه های زباله ای که شبها میذارم بیرون.

دو هفته پیش...

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
شهاب غ

در نمازم خمِ ابروی تو با یاد آمد

در هیــاهــوی جـهان گُم می شوم                 

                                 عشق، تعبیرِ سکوتم می شود

هــر نمــــازم رَبــَّـنــــا و آتـــِــــنـــا                 

                                 اســمِ تو ذکــرِ قنــوتم می شود

4 تیر 1399

 

+مصراعِ شعرِ عنوان از حافظ (کلیک)

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
شهاب غ

یه وجب خاک مالِ من، هرچی میکارم مالِ تو

...

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
شهاب غ