جمع بندی مطلب: من هم موافقم که تجاوز، یا کلا هر جرمی، در هر تاریخی اتفاق افتاده باشه، قابل تقبیح، سرزنش و پیگیریه. ولی به نظرم الان آموزشهای جدید، تغییر رویه پس از وقوع تجاوزها و جرائم، و اقدام فوری و لازم بعد از هر تجاوز، از این نقطۀ حال به بعد، خیلی مهمتره تا چسبیدن به اتفاقای گذشته.

 

حرف اصلیم همین سه خط بالا بود. بقیه پست رو نخونید هم چیزی از دست نمیدید:

1- دکتر بهزاد چاوشی بسیار عزیز، (آدرس اینستاگرامی dr.behzad.chavooshi)، یک پستی داشت دیروز، پروتکل آموزشی بعد از تجاوز. که چه اقدامات فوری جهت شکایت بلافاصله بعد از وقوع تجاوز برای مراجعه به پزشکی قانونی نیازه. عاشق این مرد هستم من. قشنگ چوب میکنه تو لونۀ زنبور. و تابوهایی رو میشکونه که صدای خیلیها در میاد. و بماند که زیر همین پست هم داغ دل خیلیها از گذشته تازه شد و بعضیها مطرح کرده بودن که نمیشه؛ چون مثلا پلیس خودمون در طرح شکایت کوتاهی میکنه و همون مأمور کلانتری توی ذهنش میگه یک نفر به این خانم تجاوز کرده پس منم میتونم باهاش رابطه داشته باشم... و قص علی هذا... (به عنوان کسی که یک هفته سرباز کلانتری کرج بوده رد نمیکنم این ادعا رو! رییس قبلی کلانتری ما به جرم رابطه نامشروع خلع شده بود. کادر استوار ما شبا میومد خوابگاه سربازا، یه سربازه گوشیش پر از پ/ورن بود با هم مینشستن نگاه میکردن. جو حاکم بین سربازا که خود ما بوده باشیم فوق العاده چیپ و کثیف بود و سر پست دادن پل فردیس کرج (یا پردیس نمیدونم همون جا لاکچریه!) دعوا بود که سربازا برن به دخترا شماره بدن.. اصلا باغ وحشی بود در نوع خودش تجربۀ من در اون یک هفته خدمت.. و همون یک هفته زندگی من رو نابود کرد و فکر اینکه قراره بعد ارشد برگردم توی همون باغ وحش خدمت کنم به افسردگی انداخت من رو و واقعا خدا رو شکر میکنم که دورۀ دوم خدمتم افتادم نیروی هوایی).

خلاصه. من نمیگم بر سر راه شکایت فوری مشکلات نیست، ولی به هیچ وجه نباید یک ذره هم عقب نشست. به خانمهای محترم یک نکته رو بگم: اگر منطقۀ حاشیه ای هستید، که مثل مورد بالا مأمورهای کلانتری و مجری قانون یکم بی حساب و کتاب عمل میکنن، ناامید نشید. شکایتتون رو در اسرع وقت بیارین به یک جای با حساب و کتاب تر. طبق تجربه در محیطهای سازمانی این رو متوجه شدم که هر جایی خودمختار باشه و ناظری بالاسرش نباشه به فساد کشیده میشه. ولی مثلا جایی مثل پادگان آموزشی، که یک فرمانده کل داره و تحت نظارت پویا و دائم سازمان نظام وظیفه مرکزی قرار داره، کارها با نظم و حساب کتاب دقیق پیش میره بدون کمترین امکان خطا و جرم و کج روی. مثال ساده ش همون میتی کمان دیگه :)) یادتونه. میرفت شهرهای چین (یا ژاپن نمیدونم)، حاکمان جزء فساد میکردن، این از طرف حاکم بزرگ توبیخشون میکرد :دی خلاصه ارگانهای بالاتر درونشون امکان دادرسی بدون خطا و لغزش بالای 99 درصده و از این نظر خیالتون راحت. اگر شهر حاشیه ای هستین که کلانتری کوچک داره، حتما مثلا شکایتتون رو در اسرع وقت به کلانتریهای مهم مرکز استانتون ارجاع بدین.

بیاید همه تلاش کنیم این موانعی که میگن سر راه شکایت فوری هست برداشته بشه. اصلا و ابدا راهش این نیست با این رویه کنار بیایم و همتون بخواین مثلا ده سال دیگه از تجاوزهایی که علیهتون صورت گرفته شکایت کنید. حاصلی هم نداره. همه فقط یک ابرو بالا میندازن و فوقش یه آه میکشن.

2- در گروه دبیرستانمون یک هفته س بچه های همدوره، ترند توئیتی منتشر کردن از آقای عدنان لاجوردی، معلم قرآن مقطع راهنمایی ما. از نظر من یک دکتر جنتلمن فوق العاده باشخصیت و جدی و بداخلاق که به بهترین شکل روخوانی قرآن رو به ما تدریس کرد و من هنوز که هنوزه هرجا میرم گزینش و میگن قرآن خوب میخونی میگم تأثیر سختگیریهای استاد راهنماییم بوده. حالا یک سری بچه های معلوم الحالمون (همگی ضد اسلام منظورمه)، یه ترندی رو دنبال میکنن میگن لاجوردی بچه ها رو میمالیده کلاسای فوق برنامه بعد از ظهر. من و 4 و 5 نفر دیگه اصلا برامون عجیبه این حرف. رد نمیکنیم. ولی اون زمان هیچی ندیدیم به چشم. نه روی خودمون نه روی اطرافیان. یا شاید بلوغ نداشتیم برامون تحریک کننده نبوده.

به نظر شخصی خودم: بقیه معلما هم مارو مورد مالش به طرق مختلف قرار میدادن. مثلا یه معلم شیمی داشتیم اونم بداخلاق، وقتی یکی تیکه ای چیزی مینداخت، این آقا آخر کلاس با دستای گچیش میومد دستاشو با صورت شاگرد پاک میکرد و نزدیک 2 دقیقه دستای گچیشو میمالید به گردن و صورت این دانش آموز. حالا یک تئوری من اینه که اولا چون خاکپور معلم شیمی بوده و لاجوردی معلم سختگیر قرآن، بچه ها روی مالیدنهای لاجوردی حساس شدن و روی مالیدنهای خاکپور نه. از اون طرف چون احتمالا لاجوردی خیلی بداخلاق و سختگیر بوده سر کلاس، وقتی ساعت کلاسهای فوق برنامه میخواسته با بچه ها مهربون باشه، شاید برای بچه ها که اون ترس و دلهره رو ازش داشتن، عجیب بوده اون مالیدن و نوازش. توجیه نیستا. واقعا به این حقیقت ایمان دارم. وگرنه معلم کامپیوتر داشتیم توی جشن پتوی اردوی تبریز و توی بازی زو، شلوار و شورت بچه هامونم از پاشون میکشید پایین. اینکه بچه های ما بین اون همه مورد عجیب، فقط روی این بنده خدا لاجوردی زوم کردن، بعد نزدیک 20 سال، برام عجیبه. این حرفهای ساسان رو در گروه دبیرستان بخونید لطفا:

Sassan:
سلام بچه ها
چه خوب که این بحث باز شد
واقعا من همیشه پشمام میریزه‌که لاجوردی چطور سالها اونجا بود
من یادمه یه بار بردمون لابراتوار زبان قرآن گذاشت و بچه ها تکرار می‌کردند
بعد شروع کرد از جلو یکی یکی لب گرفت اومد عقب 
من اول فک کردم در گوششون یه چیزی میگه
اما از خودم که گرفت پشمام ریخت!
نمیدونستم که مدرسه خبر داره و جا داره واقعا بگیم خاک بر سر اون شجاعی مدیر

من اینجا(امریکا) یه زمان شش ماهه معلم نقاشی دبستان بودم
اموزشهاشون خیلی زیاد بود که مثلا شما با بچه تو کلاس نمیتونی تنها باشی،  و اگه یه بار یه بچه اومد گفت مثلا من نمیتونم کمربندی و ببندم یا نیاز به کمک شما تو ناحیه جنسیش داشت موظفیم به یه معلم دیگه بگید بیاد نگاه کنه وقتی شما دست میزنین

اما داستان زمانی واسم جالب شد که یه روز یه بچه اومد پیشم گفت من رفتم دستشویی نمیتونم کمربند ببندم میشه بیای بریم کنار اون یکی معلم که تو کمربندم و ببندی و اون نگاه کنه؟

من واقعا پشمام ریخت که بچه چطور آموزش دیده

در عوضش تو مملکت ما آنقدر این حرفا رو تابو‌کردن که لاجوردی اون همه سال ککشم نگزید

مرتیکه نمره هم خیلی بد میداد
من یادمه راهنمایی بیشترین وقتم رو قرآن بود

حرفاشو میخونی میگی اوکی اوکی، آفرین، عالیه... امریکا چه خوبه... بعد یهو حرف آخر! عه! مرتیکه نمره هم خیلی بد میداد!!!!!! یعنی چی؟! سختگیر بود و نمره دادنش حساب کتاب داشت. تک تک ایرادای تجویدی رو میگرفت و هرکس نمره بالا 16 میشد یکی از پایینترین نمراتش حذف میشد. یکی از عادلترین معلما در نمره دادن که یادمه من خودم فقط و فقط یک بار تونستم ازش 16 به بالا بگیرم. طرف اله و بله و متجاوزه و نمره هم بد میداد مرتیکه؟!! نه بابا؟! مطمئنی تسویه حساب شخصی نیست این تهمتها؟

توضیح اینکه بعد از حرفهای ساسان، من کوتاه اومدم در بحث و گفتم اگر واقعا لب گرفته باید ازش شکایت کنید. و یکی از بچه ها گفت لب رو اول باره میشنوم! ولی مالیدنهاش خارج از عرف بود. خلاصه میخوام بگم بعضیها بعد 20 سال، از طرح شکایت تجاوز، برای ابراز عقده ها و کینه های کهنه میخوان استفاده کنن فقط. حواسمون باشه هرچی زمان بیشتری از وقوع تجاوز میگذره، به نظرم امکان اجرای عدالت کمتر میشه. پس باز هم به قول دکتر چاوشی: سریع اقدام کنید، به بچه هاتونم همینو یاد بدین که سریع اقدام کنن.

3- مثلا الان پست آیدین آغداشلو رو دیدم که یکی از هنرجوهاش ادعا کرده 14 سال قبل بهش تعرض شده سر کلاسهای آیدین. آیدین هم رد کرده. من نمیگم حق با اینه یا با اون. بعد تجربۀ خوندن اخبار فوتبالی و اینکه مثلا فلان مدل میگن دیوید بکام و کریس رونالدو فلان سال با من Affair و فلان داشتن، یا مثلا زن داداش گیگز یهو بعد 8 سال باهاش میاد میگه رایان و من 8 سال رابطه داشتیم، یا اون مدله که پتۀ گیگز رو بعد نمیدونم چند سال رو آب ریخت... من با قاطعیت تمام میگم، این که بعد از 10 سال میایم و از جنایات ده سال پیش حرف میزنیم تازه، واقعا مسخره س. درسته آموزش نبوده، حمایت نبوده. ولی حرفم الان اینه. به مسخرگی این حرکت توجه کنیم و نذاریم از الان به بعد تکرار بشه. از الان به بعد تا دیر نشده شکایت کنیم و اعلام کنیم تجاوز صورت گرفته رو. آموزشهاش رو هم به بچه های نسل جدید بدیم.

4- نه فقط در حوزۀ جنسی، این اتفاق رو در حوزۀ بقیه جرایم دیگه هم دیدم. مثلا در نیروی هوایی، تا یک سرهنگی داشت به مقامهای بالا میرسید و نزدیک بود شایستۀ درجۀ امیری (سرلشگری) بشه، اومدن و یک پرونده از 15 سال قبلش زمان سروانیش توی فلان تعاونی مصرف رو کردن. طرف رو کله پا کردن از اوج رسوندنش به دره. من زیر دست این آدم خدمت کردم و آدم فوق العاده نازنین و منضبطی بود با تحکم و صلابتی مثال زدنی. میخوام بگم من اون دو سال که باهاش بودم یک شخصیت کاملا موجه و سالم بود. و اصلا برام قابل هضم نبود که این انسان رو یک پرونده از 15 سال قبلش باز نگه داشتن که یک روز که به اوج رسید اینجوری کله پاش کنن. در کل نظر شخصی منه و آخر هر بند هم تکرارش کردم: که باز کردن زخمهای کهنه از نظر من اصلا شکل و شمایل خوبی نداره. صد برابرش موافق این هستم که اگر مثلا همین الان توی تاکسی یک حرکت نادرستی روی خانم کنار دست خودم زدم، همونجا بلند اعتراضشو بگه. تا اینکه بذاره ده سال بگذره و یهو یکی که اصلا نمیشناسمش و یادم نیست کیه بیاد بگه این آقا ده سال پیش کنار من تو تاکسی اونجور نشسته بود! بابا ننه ت خوب، بابات خوب.... من یادم نیست دیشب شام چی خوردم. حالا انتظار داری بیام از ده سال پیش خودم دفاع کنم؟!

5- یک نکتۀ انتقادی هم به خانمها بگم، همه قبولش دارن. فقط تأکید میکنم که وجود تعارضها و تجاوزها رو رد نمیکنم خدای نکرده ها. ولی متأسفانه هم توی دعواهای پدر و مادرم، هم توی همۀ بحث و جدلها که از اطرافیان خوندم این قاعده برقرار بوده: که خانمها یک عادتی دارن همین رک حرف نزدنه توی منازعات. حرف رو نگه میدارن 6 ماه دیگه که طرفِ مرد قضیه اصلا هیچی یادش نیست، میگن فلان روز این حرف رو زدی. به وفوووووووووووووووووووووووووووووووووووور به فووووووووووووووووووور در برخورد با دوست دخترهای خودم از جنس زن به این مشکل خوردم. میان حرف رو یه موقعی پس تو میدن که حافظه ت یاری نکنه نتونی از خودت دفاع کنی. و این زشتترین وجهۀ اعتراضات بعد از مدت چند ساله س به نظرم. حالا از هر قسمی که باشه، چه تجاوز، چه جنایت، چه دلخوریهای رابطه ای سطحی.

یک کلام ختم کلام: هر جا بهمون تعرضی شد همونجا و در همون برهه اقدامات شکایت رو انجام بدیم. هم خودمون این رو اجرا کنیم، هم به بچه هامون این اموزش رو بدیم که اگر تعرضی بهشون شد، بدون شرم و خجالت در جا موضوع رو به ما بزرگترها به عنوان قیم انتقال بدن

 

به امید برقراری قسط و عدلی که شایستۀ خدا و بنده هاش روی زمینه... یا حق