چَشمِ من آیینۀ رخسارِ گلسای شماست
حُسنِ روی خویش در چشمَم تماشا می کنی
می کنی با خـنـده ات هر روز نـوروزی به پا
این زمستــان را بهارم! خوب حــاشــا می کنی!
بامداد 28 اسفند 1399
+ مصراع سوم این شعر رو پارسال ساخته بودم برای کارت هدیۀ عیدیِ شهرزاد. امروز یه مصراعِ دیگه برای کارت هدیه امسالش گفتم. حوصله م کشید نشستم شعر پارسالی رو به شکل بالا تکمیلش کردم. مصراع امسال؟ مصراع امسالم اینه اگه خواستین روی کارت هدیه چاپ کنید برای عیدی:
نوروزِ خانه ای با، لبخندِ چون بهارت :)
شاید یه روز مصراع بالا هم تکمیل شد.
+ در مورد پست قبل: فهمیدم اونی که اومده بود پست تولد پرستو و ... رو کپی کرده بود کیه. پرستو نبود! یکی از خواننده های وبن :| دیشب هم نمیدونم چرا خودتون ساعت 9 شب اومدین به پست یه دیسلایک زدین و رفتین :| میام وبتون باید جواب پس بدین :D
هرچند باعث خیر شدین که من یه شب تا صبح خواب شیرین ببینم توی این روزهای تلخ.
سلام
وقت شما هم بخیر
اول از همه صداقت کلامتون و واقعی بودن نوشته هاتون جذبم کرد که کل پستای دیتای احساساتتون رو بخونم (میشه گفت مثل یه رمان واقعی بود برام) 😅
و یادم نمیاد چی رو کپی کردم ولی یه فایل پاور دارم که قسمتایی که مطلب خیلی جالبی برام داشته باشه رو کپی میکنم و نقد خودمو توش مینویسم گاها
احتمالا یه قسمتی از متن شما هم برام جالب بوده و این کارو کردم باهاش
نکته بعدیم اینکه بازم یادم نمیاد چی رو دیس لایک کردم 😅
الزاما همه پستایی که ازتون خوندمو قبول نداشتم و هم عقیده نبودم شاید برا همین دیس لایک کردم
ببخشید دیگه و خوشحال میشم بازم پستای دیتای احساسات ازتون ببینم 😊