دارم فکر میکنم، انگار غر زدن غذای روحه. مثل آب و غذا یکی از نیازهای مبرم آدمه. البته برای روح خودت و نه اطرافیانت :))

اینکه میبینی آدما از غر زدن و غیبت (بیشتر غیبت دسته جمعی) انرژی منفیشون تخلیه میشه و با انرژی به زندگیشون میرسن خودش برام بیشتر محتمل میکنه تاثیر غر زدن تو شادی روح رو.

شایدم برا همین اثر جادویی غر زدنه که پولدارا وقتی همه چی دارن و چیزی نیست بهش غر بزنن افسرده میشن.

 

+ این روزا منِ بشدت محبوب در محیط کار، که به عنوان مامور در لردگان استان چهارمحال به سر میبرم، از همکارا فاصله گرفتم . تنها غذا میخورم و تنها مسیر خوابگاه تا شرکت رو پیاده میرم و میام. فقط چون از غر زدن دسته جمعی همکارام کلافه م. میشینن سر شام به غذای شرکت گیر میدن. در قالب مطالبه گری به زمین و زمان گیر میدن. واقعا خسته م کردن. من همیشه توسط مدیرام به عنوان یک نیروی قانع معرفی شدم و تو سر همکارام زده شدم و خودم اینو دوست ندارم که از سکوتم جلو کاستیها سو استفاده بشه.

ولی همکارای من واقعا دیگه شورشو درآوردن. بشدت انرژیمو گرفتن با جو مسموم غر زدنای پیوسته شون. اینکه باید ۲ هفته شبانه روز زندگی باهاشونو تحمل کنی هم واقعا سخت کرده ماجرا رو.