از ختم فراز بر میگردم (همکلاسی دبیرستانم که توی هواپیمای کیف بود). برگشتنه توی تاکسی بنرهای "همه همدردیم" رو نگاه می کردم و به چشمهای سرخ و از گریه خشک شدۀ پدر فراز فکر می کردم. شما همدرد ما نیستین عزیز دل، شما خودِ خودِ درد هستین. شماها امثال نادر طالب زاده و کوشکی و زینب ابوطالبی هستین، یه سری هیولا که میگن صدتای این هواپیما هم در راه مملکت بزنیم هیچه. دهن کثیفتون رو باز می کنید و به خودتون اجازه میدین در مورد خاک و ناموس این مردم اظهار نظر کنید اسمش رو هم میذارید سلحشوری و میگید هرکی هم نمیخواد فحش ناموس بشنفه جمع کنه بره! شماها درد چه می فهمید چیه که بخواید همدرد باشید. به قول صائبِ تبریزی:
ز بیدردان علاجِ درد خود جستن به آن ماند؛
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقربها
+ یه نکتۀ کوتاه؛ توی تاکسی وسط نشسته بودم، یه خانوم تپل این ورم یه آقای تپل تر اونورم. مدتها بود با ماشین خودم این ور اون ور می رفتم ولی بعد سهمیه بندی و البته ترافیک عجیب غریب تهران، و البته نداشتن دوست دختر تهرانی، دوماهیه باز با وسایط نقلیۀ عمومی میرم مرکز شهر و برمیگردم. مدتها بود یادم رفته بود وسط تاکسی نشستن توی ترافیک تونل حکیم چقدر سخته. یادم رفته بود مچ دستت می شکنه تا بخوای روی قنبلی وسط تاکسی که تا ناکجا رفته توی وسطِ تو، خودتو نگه داری و قل نخوری سمت خانوم تپل اونوری که مبادا وقتی از زیر 3 لایه کاپشن خودش و خودت می خوری بهش، احساس نکنه بهش تجاوز شده!!! یه مدتی توی اینستا پستهای این فمنیستها رو میدیدم که میگفتن آقایون توی تاکسی درست بشینن و از این صحبتها. اون موقع خیلی موضع نگرفتم چون ماشین شخصی داشتم. امروز که دوباره افتاده بودم وسط تاکسی، به این فکر می کردم؛ که این فمنیستها هم سینۀ ننه شون رو ول کردن چسبیدن به ت*مهای باباشون :| اصل طراحی ماشین برای 4 سرنشینه، 3 مسافر و یک راننده. و در اصل باید کرایۀ مسافر چهارم بین چهار نفر (3 مسافر + راننده جهت صرفه جویی بنزینش) تقسیم بشه و تاکسیها هم مثل اسنپ و تپسی فقط 3 مسافر اجازه داشته باشن سوار کنن. اون وسط تاکسی برای ماتحت منِ بدبخت طراحی نشده که بشینم روش، ماتحتم مثل انار شیرین از وسط قاچ بخوره، کل راه هم توی ترافیک مچ دستم بشکنه آخرش هم از شما فمنیستها دری وری بشنویم که فلان مرده تو تاکسی گشاد نشست چسبید به ما :|
شما یادتون نمیاد یه زمانی ما جلو هم باید دو نفر می نشستیم! دنده 5 راننده توی من بود قشنگ :))
اعتراضی هم هست به سازمان تاکسیرانی فشار بیارید درست کنه قانون سرنشین خودرو رو. هر وقت هم یه آقا از سمت اون در لنگشو آورد این سمت تاکسی چسبوند به شما جیغ جیغ کنید که آی آقا نچسب به من :|
اعصابم ندارم :| این شهرداری چرا نمیتونه این اتوبوسهای BRT رو ساماندهی کنه؟ خیلی سخته تعداد اتوبوسهای هر خط رو دوبرابر کنن؟ ایده ی اتوبوس BRT خیلی خیلی خوبه، ولی چرا باید مردم مثل گوسفند تو هم تو هم سوار شیم؟!