خانوم سومی (نگار)
شهاب جون نگار میتونی برام یه مقدار پول برریزی، موهام شپش، به کسی نگی، زده بخدا هچی ندارم
این پیامکی هست که یه ربع قبل رسیده به گوشیم از نگار. چه کنم به نظرتون؟ توضیح اینکه آخر برجه و بعد برگشت از شیراز الان فقط صد تومن تو کارتمه. ثانیا نگفته کجاست، قمه خونه دوستش یا تهرانه خوابگاهه، یه مقدار یعنی دقیقا چقدر؟ پول یه شامپو؟ پول یه حموم عمومی یا خیلی بیشتر از این حرفا؟
ثالثا. یه داداش بزرگ متأهل داره. کلی خواهر داره و یه مادر و البته یک پدر جانباز. هیچ کمکی ازشون بر نمیومده که از من پول خواسته؟ اگر می دونستم با این صد تومن مشکلش حل میشه یه لحظه هم فکر نمی کردم و میریختم براش. ولی مشکلی ازش حل نمیشه. فکر اینکه همین ماه قبل همچین آدمی داشت پول خیرات و بذل و بخشش می کرد (به خاله فریبا همون معتاد چمدون بدست و داداش کوچیکِ 20 سالش و اون خانوم ترکمن و بچش) کفریم می کنه...
کمک کنید لطفا... مشورت میخوام. کار درست چیه الان؟ شما بودین چه می کردین؟
اصلا نمی دونم از کی مشورت بگیرم الان و از این دردناکتر اینکه اصلا نمیتونم تشخیص بدم کار درست چیه.... لعنت به این مملکتِ پر از فقر... لعنت به این خاکِ طاعون زده...
------------------------
قلبم بدجور داره تیر میکشه
------------------------
بعدا نوشت: فعلا حل شد.... فقط به تأیید یه نفر نیاز داشتم که بدونم اگر جواب منفی بدم سنگدلانه و پا گذاشتن روی خرخرۀ فقر نیست... جواب فاطمه خانوم روشن کرد برام تا حدودی مسیر رو.... فعلا با رویکرد جواب منفی به این درخواست میرم جلو.
به عنوان یه خواننده ساده نمیشه نظری داد برای انجام دادن یا ندادنش واقعاً. و اگر هم بگم اگه من بودم فلان کارو میکردم، خب با شرایط و احساسات شما جور در نمیاد. شاید (شاید) بتونی بهش پیام بدی و گزینههای دیگهای رو براش بشماری (مثلاً نمیتونی از دوستت/برادرت/... که پیشش هستی بگیری؟)
اگر درمورد خودت باهاش صادق باشی بهترین کاره؛ اینکه آخر برجه و میزان پول کمه و فلان. بههرحال من نمیگم آدم باید بیرحم باشه تو این موقعیت یا نه، ولی بالاخره این «نه» گفتن باید از یهجایی شروع شه. شما شرایط رو بسنج ببین اوضاع چطوره، شاید رفیق دیگری داشته باشه :)