یه جفت کفش مردونه داشتم که زمان مامان خریده بودمشون (مامان ۸ ساله فوت کرده و یعنی اقلا ۸ سال اون کفشا پام بودن! و کلا عادت دارم تا لباسی نپوسه پاره نشه دور نمیندازمش. این کفش ده ساله ی دوست داشتنی من دیگه دوماه پیش طاقت نیاورد و سوراخ شد. و چون به نظرم عمرشو کرده بود، به جای تعمیرش تصمیم گرفتم ببرمش کفاشی، هزینه دوختشو بدم و به کفاش گفتم اینو تعمیر کن و بده به کسی که فقیره و با کفش بدتر از این میاد پیشت. کاری که قدیمترا میکردیم و بودن واقعا فقرایی که به لباس کهنه نیاز داشتن. دیدم کفاش که یه پسر افغان بود، چپ چپ و با من و من به کفشا و به من نگاه میکنه. گفتم چیه ارزش تعمیر ندارن؟ گفت بله همونجور که فرمودین !!! ارزش تعمیر ندارن و کسی به اینا احتیاج نداره بذارینشون کنار اون سطل آشغال بازیافتی بیاد برشون داره.
تته پته کنان تو بارون کفشارو داخل نایلون گذاشتم کنار سطل. و به این فکر میکردم که ملت فقیر چه با کلاس شدن! من خودم اگه دو جفت کفش نو آماده تو کمد نداشتم بخدا همون کفش ده ساله رو میدوختم و پام میکردم.
به این فک کردم که این سالها سه و چهار نفر به اسم فقر از من کمک خواستن گوشی خرابشونو تبدیل به احسن کنن. گوشیهایی ۸ الی ۱۲ تومنی خریدن! اونوقت خود من؟ اسفند ۹۳ یه گوشی پرچمدار خریده بودم گلکسی s5 حدود یک میلیون و صد. تا دو سال پیش حدود ۷ سال داشتمش! رفتم عوضش کنم یه گوشی سه تومنی انتخاب کردم A02 S . فروشنده رو قسم میدادم که آقا واقعا این گوشی از گوشی قبلیم بهتره دیگه؟ فروشنده با پوزخند میگفت شما الان هر گوشی بخری از اون گوشی ۷ سال پیش بهتره :))))
خلاصه ملت بعضیاشون شدن جیب خالی پز عالی :/
باید عادت بدم خودمو کمتر دیگه غصه این ملتو بخورم. غم و غصه هاشونو زیادی برا خودم بزرگ کردم. اینا فقط ادای نداری در میارن وگرنه بویی از قناعت و صرفه جویی نبردن.