داشتم Friends رو دوباره می دیدم، صحنه ای که ریچل مشغول رؤیا پردازی بود و دوستاش ازش پرسیدن به چی فکر می کنی و به دروغ جواب داد به Barry (بری نامزدش بود که ریچل دوستش نداشت و آخر هم سر عروسی قالش گذاشت). حوصله تفت دادن ندارم به این نتیجه رسیدم که
اگر مرد در رؤیای زن نباشه، بهتره بره غازشو بچرونه و وقت خودشون رو به امید اینکه بتونن یه رابطۀ زناشویی خوب تشکیل بدن هدر ندن. یه جور حق آزادی برای زنه، آزادی ای که به دلیل فشار روی ازدواج از طرف خانواده و صد البته سختی ازدواج تو مملکتمون فکر می کنم خیلی خیلی سلب  میشه. دختری رو میشناسین که رؤیا پردازی نکنه؟ فکر نکنم. و به نظرم خیلی راحته خوندن رؤیای زنها. پس تکلیف روشنه آقا. روشنتر از روز.

+البته اون 20 پستی که سری قبلی تو بیان گذاشتم و بستم، یه پستش لیریک A woman's heart از کریس دی برگ بود. که می گفت مردها باید بپذیرن شب زنها پر شده از رؤیا پردازی از مرد کاملی که احتمالا با ما فرق داره... من کاری با اون موجود خیالی ندارم. گاهی میبینی که یک مرد حی و حاضر رؤیای زن رو تسخیر کرده. اون زن مال اون مرده، هیچ اعتراضی هم وارد نیست.

++ این پست صرفا یه تلاش بود به خودم بقبولونم که به کسی که می خوام نمی رسم. چیز پیچیده ای نیس توش احیانا.