بعضی آدما هستن دلشون مثل آب چشمه روونه. آب چشمه رو دیدین هرچی هم بخوای گِل و لای کف چشمه رو هم بزنی و آت آشغال بریزی تو آب باز چند لحظه بعد چشمه همون چشمۀ زلال چند لحظه قبله بدون هیچ اثری از اون کدورت قبلی! دل این آدما هم هینجور جوشانه وقتی باهاشون جر و بحث یا دعوایی از سر عناد و اوقات تلخی می کنی، همچین ثانیه نمی گذره دلشون صاف می شه و همچین بهشون که سلام کنی با چنان گرمی و حرارتی جواب می دن که خودت خجالت می کشی! انگار نه انگار اتفاقی افتاده و انگار که کینه هیچ جایی تو سینۀ این آدمهای دوست داشتنی نداره...
به عنوان یک انسان پر از بغض و به شدت کینه شتری (!!) همیشه به این جور آدمها و اینجور دلهای آیینه ای غبطه خوردم.
اگه چنین آدمهایی دور و برتون هستن قدرشون رو دو برابر بدونین :D و البته از این اخلاقشون هم سعی کنین سو استفاده نکنین برای خالی کردن استرسهای عصبی. چون این آدما به خاطر همین ویژگی گاهی گزینه های مناسبی برای تشر زدن تشخیص داده می شن ناخودآگاه! متأسفانه! مثل رودخونه که فکر می کنیم چون روونه باید هرچی آت و آشغال داریم بریزیم توش...
من خودم شخصا سه تا از این آدمهای ناب رو تو زندگی داشتم شاخصترینشون پدرم هست که اسوۀ والای این خصیصه ست! خواهرم هم به نسبت تو این مسئله به پدر رفته و یک نعمتی هم که داشتم و قدرشو ندونستم این بود که نامزد سابق هم یکی از نمونه های بارز بودن تو این صاف بودن دل و بخشیدن کم دردسر بعد دلخوریها.

دل بی کینه نعمته و همدم بی کینه نیز هم.... جواهر...

+عنوان هم از شعر دختر زشت (کلیک) از مهدی سهیلی هست، شاعر مورد علاقۀ مادرم که اگر اشتباه نکنم این شعر رو هم حفظ بود و گاهی زیر لب می خوند. من کلا این علاقه به حفظ کردن شعرهای کوتاه و بلند رو از مادر خدابیامرز به ارث بردم :D

++ و لازمه شفاف سازی کنم که هم خواهرم هم نامزد سابق بر خلاف مضمون شعر مهدی سهیلی جزو زیباترین دخترهای نسل نو هستن و بودنها :D یه وقت سو تفاهم نشه با گذاشتن متن شعر و مثالهایی که زدم.